رومان سرنوشت پارت ۵
رومان سرنوشت پارت ۵
_ جریان چیه ؟
سونیا _ الان برات توضیح میدم ، خب ببین جریان از این قراره که ...
کل ماجرا رو براش توضیح دادمو اون قبول کرد که برامون تا ۱۲ شب خونه نور کنه . بعد از اینکه با پسرخالم حرف زدم رفتم پایین پیشه مامانمو خالم که این شب آخرو پیششون باشم . وقتی رفتم پایین چون خالمو ندیده بودم یه سلام بلند بالا دادم .
سونیا _ سلاااااام
خاله _ سلام دم بریده 😁
مامان _ تو چند بار سلام میدی دختر ؟
سونیا _ وا مگه چیه مگه نمیگن سلام سلامتی میاره ؟ بعدشم شما چرا به من میگید دم بریده ؟
خاله _ دم بریده ای دیگه !
سونیا _ واقعا که منو باش اومدم پیشتون تنها نباشید
مامان _ خیر باشه تو که میگفتی اتاقمو بیشتر دوست دارم چی شد ؟
سونیا _ وا خب مامان مگه چیه اونقدام شاسگول نیستم اتاقمو به شما ترجیح بدم
بله که هستی سونیا خانم آخه کی یه شبه از این رو به اون رو میشه؟
مامان _ آخه کی یه شبه آ این رو به اون رو میشه ؟
اااای اینو که درون من گفت حالا چی بگم بهش فکر کن فکر کن آها فهمیدم حرفو عوض میکنم صلاح همیشگیم 😌
_ جریان چیه ؟
سونیا _ الان برات توضیح میدم ، خب ببین جریان از این قراره که ...
کل ماجرا رو براش توضیح دادمو اون قبول کرد که برامون تا ۱۲ شب خونه نور کنه . بعد از اینکه با پسرخالم حرف زدم رفتم پایین پیشه مامانمو خالم که این شب آخرو پیششون باشم . وقتی رفتم پایین چون خالمو ندیده بودم یه سلام بلند بالا دادم .
سونیا _ سلاااااام
خاله _ سلام دم بریده 😁
مامان _ تو چند بار سلام میدی دختر ؟
سونیا _ وا مگه چیه مگه نمیگن سلام سلامتی میاره ؟ بعدشم شما چرا به من میگید دم بریده ؟
خاله _ دم بریده ای دیگه !
سونیا _ واقعا که منو باش اومدم پیشتون تنها نباشید
مامان _ خیر باشه تو که میگفتی اتاقمو بیشتر دوست دارم چی شد ؟
سونیا _ وا خب مامان مگه چیه اونقدام شاسگول نیستم اتاقمو به شما ترجیح بدم
بله که هستی سونیا خانم آخه کی یه شبه از این رو به اون رو میشه؟
مامان _ آخه کی یه شبه آ این رو به اون رو میشه ؟
اااای اینو که درون من گفت حالا چی بگم بهش فکر کن فکر کن آها فهمیدم حرفو عوض میکنم صلاح همیشگیم 😌
۶۹۹
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.