ادامه ی ۳۶

ادامه ی ۳۶

کوک ویو

داشتم فیلم می‌دیدم که تهیونگ اومد داخل استب زدم گفتم ته ته بلد نیستی در بزنی؟
گفت نه ! داری چیکار می‌کنی؟
گفتم دارم فیلم میبینم
گفت چی میبینی؟
گفتم دیگه دیگه
گفت بگو چیمیبینی؟ کلافم نکن.
گفتم تایلندیه فکر کنم .
گفت اسمش چیه؟
گفت یادم نمیاد .
گوشیو از دستم قاپید گفتم هی هی
نگاه کرد گفت کوک! این چیه میبینی! واقا کههههه
گفتم یکی بهم پیشنهاد کرد ببینم خب منم یه فیلمیو حتی اگه مزخرف باشه شروع کنم تا اخرش میبینم !
گفت کوک ولی بعضی فیلما نیازه که تا یه جایی دیدی ولش کنی فهمیدی؟
گفتم حالا بده .
گفت نه کوک این فیلم مناسب تو نیست و صبر کن.........اها............خب رمز گوشیتو عوض کردم
_چیییییییی
گوشیو از دستش گرفتم رمزم رو زدم ولی قبول نمی‌کرد !
گفتم تهیونگ وللش دیگه یه فیلمه منم که بچه نیستمممم !
گفت نه خیلیم بچه ای که من باید مواظب باشم ازین چیزا نبینی ! حالا هم میای بغلم می‌خوابی تا وقتی هم که بهم قول ندادی دیگه ازین فیلما نبینی گوشیتو بهت نمی‌دم !
سرم رو گذاشتم رو بازوش و محکم بغلم کرد .
حس خوبی داشت . انگار داداش بزرگم بغلم کرده!
من چقدر دوسش داشتم !((اره جون خودت اونوقت گذاشتی دوسال بخواطر تو افسرده باشههههه ))

ا.ت ویو ((بریم ببینیم ا.ت خانم چیکار میکنن))😈

داشتم ساندویچ می‌خوردم و فلیکس همش داشت سرزنشم میکرد
_ چرا واقا چراااااا اخه چرا این کار رو کردی مگه بهت نگفتم سه روز دیگه میبینیشون مگه نگفتم نباید ببینیشونننن خداااااااا اه حالا چیکار کنم هوم؟ هه بهم تیر میزنه؟ میزنم ته تهتو سوراخخخخ سوراخ میکنمممممم فهمیدی؟((تو گوه میخوری تهیونگ رو سوراخ سوراخ کنی اصلا زبونتو گاز بگیر اِاِاِاِ زشته ))
_نوچ نوچ اون وقت منم میرم دیگه نمیام با رفتن من اونا تورو میکشننننن
کج کرد سرشو و گفت می‌زاری که منو بکشن؟
_نمیدونم فکر کنم نه!!
_خوبه داشتم بهت شک میکردم!
اومممم شک کردی ؟ هه