🦋 pt:¹⁰ I don't care even if I raise blood
هوانگ: هی بچها من میرم که گوشت هارو بیارم
ا/ت تو ساقی باش... جیهون توم بیکار بشین... بهت رحم کردم
(از زبان ا/ت)
هوانگ و جیهون خندیدن
منم باهاشون خندیدم... و گفتم
خیلی خیلی گشادید
با تعجب بهم نگاه کردن و خندیدن
_رو میز نشستم_
_جیهون بغل دستم نشست_
_بطری، لیوان هارو سمت خودم اوردم _
_بعد چند مین هوانگ با گوشت ها اومد_
(از زبان جیهون)
گوشت هارو دیدم برام مهم نبود دستم بسوزه ولی وقتی تو دستم گرفتمش داد بلندی زدم جوری که هوانگ ا/ت نگاهم میکردن
هوانگ: اصکلی هنوز داغه
_خندیدم_
_لب پایینم رو جلو دادم_
ا/ت: وییی کیوت اشکالی نداره میخوری بزار یکم خنک شه
هوانگ: جررر کیوت شدیی؟
_هوانگ هم نشست_
هوانگ: خوب خوشگلم بریز دیگه
(از زبان ا/ت)
با حرفش لبخندی رو لبم نشست
و ابروی بالا انداختمو گفتم
این وسط شیک نریا
هوانگ با پوزخندی و خنده ای گفت
هوانگ: چ... چیی شیکک چرا
جیهون: چون خیلی دستش سنگینه
هوانگ: ووو باشه بریز ببینیم
ا/ت: باش... خودت گفتی
(از زبان ا/ت)
نه انگار فک میکنه دستم سبکه... خخخ
_پیک هاشون رو نصفه پر کردم
ا/ت: خوب بخورید
هوانگ: عاا... چرا نصفه ریختی
ا/ت: پیک اول باید همیشه سنگین نباشه
جیهون: بخورین
_لیوان هامون رو بهم زدیم و سلامتی گفتیم_
_همه یک نفس بالا رفتیم_
هوانگ: عا....«مکس» عحح نمیدونستم با کسایی میخورم که یه نفسه میرن بالا
ا/ت: خخخ بیخود نیست جیهون اون شب اینجوری شده بود
جیهون: لعنتی... هم زیاد خوردم... هم دستت سنگین بود چجوری زندم من
هوانگ: امم دارم ازتون میترسم
_جیهون و ا/ت زدن زیر خنده_
جیهون: واااا هیونگ مگه چیه
هوانگ: خیلی خطری ایدااا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم که دوست داشته باشید.... بریم بعدی>>
ا/ت تو ساقی باش... جیهون توم بیکار بشین... بهت رحم کردم
(از زبان ا/ت)
هوانگ و جیهون خندیدن
منم باهاشون خندیدم... و گفتم
خیلی خیلی گشادید
با تعجب بهم نگاه کردن و خندیدن
_رو میز نشستم_
_جیهون بغل دستم نشست_
_بطری، لیوان هارو سمت خودم اوردم _
_بعد چند مین هوانگ با گوشت ها اومد_
(از زبان جیهون)
گوشت هارو دیدم برام مهم نبود دستم بسوزه ولی وقتی تو دستم گرفتمش داد بلندی زدم جوری که هوانگ ا/ت نگاهم میکردن
هوانگ: اصکلی هنوز داغه
_خندیدم_
_لب پایینم رو جلو دادم_
ا/ت: وییی کیوت اشکالی نداره میخوری بزار یکم خنک شه
هوانگ: جررر کیوت شدیی؟
_هوانگ هم نشست_
هوانگ: خوب خوشگلم بریز دیگه
(از زبان ا/ت)
با حرفش لبخندی رو لبم نشست
و ابروی بالا انداختمو گفتم
این وسط شیک نریا
هوانگ با پوزخندی و خنده ای گفت
هوانگ: چ... چیی شیکک چرا
جیهون: چون خیلی دستش سنگینه
هوانگ: ووو باشه بریز ببینیم
ا/ت: باش... خودت گفتی
(از زبان ا/ت)
نه انگار فک میکنه دستم سبکه... خخخ
_پیک هاشون رو نصفه پر کردم
ا/ت: خوب بخورید
هوانگ: عاا... چرا نصفه ریختی
ا/ت: پیک اول باید همیشه سنگین نباشه
جیهون: بخورین
_لیوان هامون رو بهم زدیم و سلامتی گفتیم_
_همه یک نفس بالا رفتیم_
هوانگ: عا....«مکس» عحح نمیدونستم با کسایی میخورم که یه نفسه میرن بالا
ا/ت: خخخ بیخود نیست جیهون اون شب اینجوری شده بود
جیهون: لعنتی... هم زیاد خوردم... هم دستت سنگین بود چجوری زندم من
هوانگ: امم دارم ازتون میترسم
_جیهون و ا/ت زدن زیر خنده_
جیهون: واااا هیونگ مگه چیه
هوانگ: خیلی خطری ایدااا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم که دوست داشته باشید.... بریم بعدی>>
۴.۴k
۲۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.