سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 26
ا. ت: صبح بخیر
ب. ت: منظورت ظهر بود؟
ا. ت: فکر کنم
برای نهار کنار بابا ومامانم نشستم و تهیونگ روبه من بود
تهیونگ نصف غذاشو خورد و دیگه همه میدونم مامانا چقدر زیاد از حد
غذا میریزن
ب. ت: ا. ت اینو که میگم براش ترجمه کن
ا. ت: باشه
ب. ت: داماد گلم غذاتو کامل بخورتا جون داشته باشی
غرغرای ا. ت گوش کنی
ا. ت: بابا
م. ت: ترجمه کن تو
براش ترجمه کردم
تهیونگ:😂
ا. ت:گریه الکی
(اعضا که داشتن با حسرت میدیدن)
ظرفا جمع کردیم و رفتم اماده شدم برای غروب
پارت 26
ا. ت: صبح بخیر
ب. ت: منظورت ظهر بود؟
ا. ت: فکر کنم
برای نهار کنار بابا ومامانم نشستم و تهیونگ روبه من بود
تهیونگ نصف غذاشو خورد و دیگه همه میدونم مامانا چقدر زیاد از حد
غذا میریزن
ب. ت: ا. ت اینو که میگم براش ترجمه کن
ا. ت: باشه
ب. ت: داماد گلم غذاتو کامل بخورتا جون داشته باشی
غرغرای ا. ت گوش کنی
ا. ت: بابا
م. ت: ترجمه کن تو
براش ترجمه کردم
تهیونگ:😂
ا. ت:گریه الکی
(اعضا که داشتن با حسرت میدیدن)
ظرفا جمع کردیم و رفتم اماده شدم برای غروب
۵.۸k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.