اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۶۳
[ویو ملودی]
حتی لحن صداش هم ترسناک بود.. فشار دستش روی کمرم بیشتر کرد.... نوازش بار
دستش روی بدنم می کشید...دستش داغ بود و من سرد
بدن من مثل یک تیکه یخ سرد بود...
ملودی: چه بلایی سرم میاری ؟
با صدایی که از تاریک جنگل ترسناک تر بود گفت
آرتور: بلایی که حتی وقتی به خودت نگاه کنی بترسی...
برام مهم نیست...نفس داغش روی گونم پیاده کرد و بوسید..یک جور داره تمام وجودم
متعلق به خودش می کنه..انگار که دیگه منی وجود نداره... هیچی کلمه نمی تونه حسم
بیان کنه..من متعلق به یک قاتل شدم...کسی تمام وجودم می خواد..دستش از لباسم رد..
کرد و بدنم لمس کرد..دستم روی دستش نشوندم
ملودی: دست نزن.
دستش بالا تر برد و روی..س//ینه هام نشوند...
آرتور: تو نمی تونی من از چیزی که مال خودمه دور کنی...
عصبی با صدای جدی لب از لب باز کردم
ملودی : بدن من مال تو نیست..
آرتور: فقط بدنت نه تمام وجودت برای منه....
بدنم تکونی دادم و روبه اون خوابیدم.. مستقیم به چشمام نگاه کرد..سعی داره معذبم کنه
ولی من هیچوقت با نگاه کسی که دوست دارم معذب نمیشم مستقیم به چشماش زل زدم..
که چشماش دزدید...هم زمان که ازش متنفرم دوسش دارم...من اینم کسی که ، کسایی دوست
داره که بهش آسیب می زنن ... چشمام روی هم گذاشتم.. که اشکام از بین مژه هام ریخت....
روی چشمم بوسیده شد..چشمام باز نکردم.. فقط متوجه بودم که روی چشمام و رد اشکام می
بوسید..