فراموشت نمیکنم!3. P.8
☆پارت ۸ فصل ۳☆
_چون امروز همه جا تعطیله باهوش
+خاک به سرم
_خدانکنه...چرا حالا؟
+چجوری تحملت کنم؟
_وات^متعجب^
+خب تا خود شب میخوای غر برنیییی
_من کی تاحالا غر زدمممم
+همین الانشم داری غر میزنیییی
_کووو منننننن؟ اصلا منو غر بهم نمیایننننن
+چون ازدواج زوری کردیننن
(و تاخود صبح فردا این موضوع ادامه دارد😂)
[پرش زمانی به ۲ ماه بعد]
همه خونه ی جین جمع شده بودیم روهم روهم خوابیده بودیم... با درد بیدار شدم دیدم ساعت ۵ صبحه رفتم اب بخورم که از دلدرد نتونستم تکون بخورم... بزور از لای دستای کاترین اومدم بیرون رفتم یکم اب خوردم که حالم بهم خورد سریع رفتم دسشویی وقتی حالم بهتر شد درو که باز کردم......
جن دیدم
بیا پایین.....
بهلههه تهیونگ بود از ترس یه جیغ خفیف زدم~😂~
_چرا جیغ میزنی؟^خوابالود^
+یه اهمی یه اوهومی بکن بفهمم پشت دری... چرا انقد زود بیدار شدی؟
_به همون دلیلی که تو زود بیدار شدی
+....^پوکر فیس^
_حالت خوبه؟
+اره اره اب سرد خوردم معدم ناراحت شد بریم بکپیم
_باش ولی من خوابم نمیاد
+خب من چه گوهی بخورم؟
_یواش حرف بزن باشع حالا بریم یکاریش میکنم...
با زور درد بخلطر اینکه تهیونگ نفهمه رفتم خوابیدم زیر پتو پتوام کشیدم روم اما خوابم نبرد و فقط تو جام وول میخوردم...
[ویو کوک]
همه از خواب بلند شدیم صبحونه خوردیم اما ا.ت لب به صبحونه نزد... عجیب معمولا عین گاو میخورد...
=ا.تتتتتتت
+بلهههه
=بیا اینجا بینم
اومد پیشم...
+بله؟
=حالت خوبه؟
+هعب...
=میخوای بریم دکتر؟
+خودم شوهر دارم نمیخوام
=😑😑😑😑یه داداشم داریا بیوفا
+باشه خب یکم دلدرد دارم...
=🤨؟
+چرا اینجوری نگام میکنی؟
=چی خوردی؟
+🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️کوووووکککککک
×خواهر برادری چی میگین؟^از اونور داد میزنه که بشنون^
=هیچی
+اوم^سر به زیر^
=هی به یکی بگو باهاش بری دکتر
+باش
+یونااااااا کتیییییی
_یا ابالفضل چته؟
+با تو نبودم
[ویو ا.ت]
اومدن پیشم...
+خب میخوام یچی بگم صداشو در نیارین
÷اووووو کی زاییده؟
کتی: کسی مرده؟
÷تولد کسیه؟
کتی: بگو د دیگه
نمیدونم یهو چیشد ولی فکر کردم با خودم که این دوتا اگه بفهمن زیادی شلوغش میکنن... پس با خجالت کامل رفتم به......
شرط:
۱۰ لایک
۱۵ کامنت
_چون امروز همه جا تعطیله باهوش
+خاک به سرم
_خدانکنه...چرا حالا؟
+چجوری تحملت کنم؟
_وات^متعجب^
+خب تا خود شب میخوای غر برنیییی
_من کی تاحالا غر زدمممم
+همین الانشم داری غر میزنیییی
_کووو منننننن؟ اصلا منو غر بهم نمیایننننن
+چون ازدواج زوری کردیننن
(و تاخود صبح فردا این موضوع ادامه دارد😂)
[پرش زمانی به ۲ ماه بعد]
همه خونه ی جین جمع شده بودیم روهم روهم خوابیده بودیم... با درد بیدار شدم دیدم ساعت ۵ صبحه رفتم اب بخورم که از دلدرد نتونستم تکون بخورم... بزور از لای دستای کاترین اومدم بیرون رفتم یکم اب خوردم که حالم بهم خورد سریع رفتم دسشویی وقتی حالم بهتر شد درو که باز کردم......
جن دیدم
بیا پایین.....
بهلههه تهیونگ بود از ترس یه جیغ خفیف زدم~😂~
_چرا جیغ میزنی؟^خوابالود^
+یه اهمی یه اوهومی بکن بفهمم پشت دری... چرا انقد زود بیدار شدی؟
_به همون دلیلی که تو زود بیدار شدی
+....^پوکر فیس^
_حالت خوبه؟
+اره اره اب سرد خوردم معدم ناراحت شد بریم بکپیم
_باش ولی من خوابم نمیاد
+خب من چه گوهی بخورم؟
_یواش حرف بزن باشع حالا بریم یکاریش میکنم...
با زور درد بخلطر اینکه تهیونگ نفهمه رفتم خوابیدم زیر پتو پتوام کشیدم روم اما خوابم نبرد و فقط تو جام وول میخوردم...
[ویو کوک]
همه از خواب بلند شدیم صبحونه خوردیم اما ا.ت لب به صبحونه نزد... عجیب معمولا عین گاو میخورد...
=ا.تتتتتتت
+بلهههه
=بیا اینجا بینم
اومد پیشم...
+بله؟
=حالت خوبه؟
+هعب...
=میخوای بریم دکتر؟
+خودم شوهر دارم نمیخوام
=😑😑😑😑یه داداشم داریا بیوفا
+باشه خب یکم دلدرد دارم...
=🤨؟
+چرا اینجوری نگام میکنی؟
=چی خوردی؟
+🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️کوووووکککککک
×خواهر برادری چی میگین؟^از اونور داد میزنه که بشنون^
=هیچی
+اوم^سر به زیر^
=هی به یکی بگو باهاش بری دکتر
+باش
+یونااااااا کتیییییی
_یا ابالفضل چته؟
+با تو نبودم
[ویو ا.ت]
اومدن پیشم...
+خب میخوام یچی بگم صداشو در نیارین
÷اووووو کی زاییده؟
کتی: کسی مرده؟
÷تولد کسیه؟
کتی: بگو د دیگه
نمیدونم یهو چیشد ولی فکر کردم با خودم که این دوتا اگه بفهمن زیادی شلوغش میکنن... پس با خجالت کامل رفتم به......
شرط:
۱۰ لایک
۱۵ کامنت
۵.۰k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.