black flower(p,6)
black flower(p,6)
تهیون به تته پته افتاد.
تهیونگا ببین چطور با من حرف میزنه؟
چرا هیچی بهش نمی گی؟
ویو جونگکوک
این دختر دیگه چه سلیطه ای بود.
تهیونگ دور دهانش رو با دستمال پاک کرد و گفت:
عزیزم خودتو ناراحت نکن
جونگکوک شی آلفاست ،
آلفاها و امگاها هم مهم ترین دغدغه شون س*کسه
و فکر میکنن بتاها هم مثل خودشون به تنها چیزی که اهمیت میدن
لاس زدن و س*کسه.
جونگکوک عصبی لب زد
چی گفتی؟!
یه بار دیگه تکرارش کن.
تهیونگ که عینک مسخره شو از روی چشماش برداشته بود و روی موهای مشکی نامرتبش گذاشته بود
، لبخند مسخره ای زد.
و آروم لب زد
چیز خاصی نگفتم
که ناراحت شدید
آلفاها و امگاهاشون دائم در حال س*کسن؛
چند روز رو آلفا راته
و چند روزم امگا هیت و وقتی توی این مدت طی انجام عملیاتن
ماه تموم میشه و دوباره با شروع ماه جدید
این چرخه از اول تکرار میشه
گفت
و دستاشو با حالت دعا بالا گرفت و ادامه داد.
الهه ی ماه واقعا ازت ممنوم که بتا به دنیا آومدم.
ویو جونگکوک
بتای احمق از خود راضی امگاها و آلفاها رو تحقیر می کرد.
جونگکوک لبه ی میز رو گرفت تا بلند نشه و اون موجود زشت رو راهی بیمارستان کنه.
حجم زیادی از هوا رو وارد
ریه هاش کرد و با یه بازدم
طولانی خارج کرد.
انگشت اشاره شو به طرف تهیونگ گرفت.
تهیونگ تو بتای احمق و خودشیفته ای که خطاهای
دوست دختر هرزه شو نادیده میگیره
و به بقیه توهین میکنه،
امیدوارم خیلی زود از چیزهای که گفتی پشیمون بشی
و با التماس تمامشو پس بگیری.
اونوقت من با صدای بلند بهت می خندم.(پوزخند)
تهیون به تته پته افتاد.
تهیونگا ببین چطور با من حرف میزنه؟
چرا هیچی بهش نمی گی؟
ویو جونگکوک
این دختر دیگه چه سلیطه ای بود.
تهیونگ دور دهانش رو با دستمال پاک کرد و گفت:
عزیزم خودتو ناراحت نکن
جونگکوک شی آلفاست ،
آلفاها و امگاها هم مهم ترین دغدغه شون س*کسه
و فکر میکنن بتاها هم مثل خودشون به تنها چیزی که اهمیت میدن
لاس زدن و س*کسه.
جونگکوک عصبی لب زد
چی گفتی؟!
یه بار دیگه تکرارش کن.
تهیونگ که عینک مسخره شو از روی چشماش برداشته بود و روی موهای مشکی نامرتبش گذاشته بود
، لبخند مسخره ای زد.
و آروم لب زد
چیز خاصی نگفتم
که ناراحت شدید
آلفاها و امگاهاشون دائم در حال س*کسن؛
چند روز رو آلفا راته
و چند روزم امگا هیت و وقتی توی این مدت طی انجام عملیاتن
ماه تموم میشه و دوباره با شروع ماه جدید
این چرخه از اول تکرار میشه
گفت
و دستاشو با حالت دعا بالا گرفت و ادامه داد.
الهه ی ماه واقعا ازت ممنوم که بتا به دنیا آومدم.
ویو جونگکوک
بتای احمق از خود راضی امگاها و آلفاها رو تحقیر می کرد.
جونگکوک لبه ی میز رو گرفت تا بلند نشه و اون موجود زشت رو راهی بیمارستان کنه.
حجم زیادی از هوا رو وارد
ریه هاش کرد و با یه بازدم
طولانی خارج کرد.
انگشت اشاره شو به طرف تهیونگ گرفت.
تهیونگ تو بتای احمق و خودشیفته ای که خطاهای
دوست دختر هرزه شو نادیده میگیره
و به بقیه توهین میکنه،
امیدوارم خیلی زود از چیزهای که گفتی پشیمون بشی
و با التماس تمامشو پس بگیری.
اونوقت من با صدای بلند بهت می خندم.(پوزخند)
- ۴.۹k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط