𓊈𝑉𝐼𝐶𝑇𝐼𝑀𓊉 قربانی
𓊈𝑉𝐼𝐶𝑇𝐼𝑀𓊉 قربانی
part...17
مگه اون چه گناهی داشت که باید بوسیده شدن مادرش توسط مرد های غریبه رو ببینه؟
دوید طرف دستشویی و دستاشورو گوشاش گذاشت تا صدای حال بهم زن اونا رو نشنوه
اروم و بی صدا اشک میریخت...
««««««««««««««««««««
چشماشو برای مدتی بست تا کمی اروم شه
دستو صورتشو شست و از دستشویی خارج شد
ماریا با نگرانی به سمتش رفت دستاشو دو طرف بدن جونگکوک گذاشت
+حالت خوبه؟
جونگکوک حتی نمیخواست تو چشمای ماریا نگاه کنه، خیلی سرد و خشک جواب داد
-خوبم...!
ماریا رو از سر راهش کنار زد و روی مبل نشست
نفس عمیقی کشید
-خیلی خب...انتظار کافیه! باید از همین الان شروع کنیم و اون عوضی رو گیر بندازیم.
+نقشه چیه؟
-بابد توجهشو جلب کنیم...یکی باید طعمه بشه
+کی؟
-تو...
ابرو های تهیونگ درهم کشیده شد و با عصبانیت داد زد
_هییی حدتو بدون...این اجازه رو نمیدم...فهمیدی؟
-کسی از تو اجازه نخواست
تهیونگ یقه ی جونگکوک رو تو دستای پر قدرتش گرفت
_حرف دهنتو بفهم...اگه تا الان پای دار نفرستادمت به خاطر ماریاست...حق نداری اونو تو خطر بندازی.
دستای تهیونگ رو از خودش جدا کرد و به ماریا نگاه کرد
-نظر تو مهمه...بگو! میخوای قاتل رو دستگیر کنی؟
+معلومه که میخوام...تهیونگ لطفا...من چیزیم نمیشه
_شوخیت گرفته؟داری با پای خودت میری تو دهن شیر...نمیشه، نمیخوام از دستت بدم...این قضیه همینجا تموم شد.
انگشت اشارشو سمت جونگکوک گرفت و دندوناشو بهم فشرد
_و تو...قراره بری به د..ر..ک
کلماتش رو با تاکید و تکه تکه به زبون میاورد
جونگکوک پوزخند زد و سرشو به نشانه ی تایید تکون داد...سرشو نزدیک تهیونگ کرد و حرصی دم گوشش گفت
-تو خواب هم نمیتونی نابودی منو ببینی...من خیلی وقته که نابود شدم...کیم تهیونگ!
تا شب پارت بعد رو اپ میکنم منتظر باشید😉
حمایت یادتون نره خوشگلام❤
part...17
مگه اون چه گناهی داشت که باید بوسیده شدن مادرش توسط مرد های غریبه رو ببینه؟
دوید طرف دستشویی و دستاشورو گوشاش گذاشت تا صدای حال بهم زن اونا رو نشنوه
اروم و بی صدا اشک میریخت...
««««««««««««««««««««
چشماشو برای مدتی بست تا کمی اروم شه
دستو صورتشو شست و از دستشویی خارج شد
ماریا با نگرانی به سمتش رفت دستاشو دو طرف بدن جونگکوک گذاشت
+حالت خوبه؟
جونگکوک حتی نمیخواست تو چشمای ماریا نگاه کنه، خیلی سرد و خشک جواب داد
-خوبم...!
ماریا رو از سر راهش کنار زد و روی مبل نشست
نفس عمیقی کشید
-خیلی خب...انتظار کافیه! باید از همین الان شروع کنیم و اون عوضی رو گیر بندازیم.
+نقشه چیه؟
-بابد توجهشو جلب کنیم...یکی باید طعمه بشه
+کی؟
-تو...
ابرو های تهیونگ درهم کشیده شد و با عصبانیت داد زد
_هییی حدتو بدون...این اجازه رو نمیدم...فهمیدی؟
-کسی از تو اجازه نخواست
تهیونگ یقه ی جونگکوک رو تو دستای پر قدرتش گرفت
_حرف دهنتو بفهم...اگه تا الان پای دار نفرستادمت به خاطر ماریاست...حق نداری اونو تو خطر بندازی.
دستای تهیونگ رو از خودش جدا کرد و به ماریا نگاه کرد
-نظر تو مهمه...بگو! میخوای قاتل رو دستگیر کنی؟
+معلومه که میخوام...تهیونگ لطفا...من چیزیم نمیشه
_شوخیت گرفته؟داری با پای خودت میری تو دهن شیر...نمیشه، نمیخوام از دستت بدم...این قضیه همینجا تموم شد.
انگشت اشارشو سمت جونگکوک گرفت و دندوناشو بهم فشرد
_و تو...قراره بری به د..ر..ک
کلماتش رو با تاکید و تکه تکه به زبون میاورد
جونگکوک پوزخند زد و سرشو به نشانه ی تایید تکون داد...سرشو نزدیک تهیونگ کرد و حرصی دم گوشش گفت
-تو خواب هم نمیتونی نابودی منو ببینی...من خیلی وقته که نابود شدم...کیم تهیونگ!
تا شب پارت بعد رو اپ میکنم منتظر باشید😉
حمایت یادتون نره خوشگلام❤
۲۵.۲k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.