خونه خالی

✘خــــونه خالی✘
✔ ️پسر: آخیــش چن روز راحته راحتم ...
دختر: از چی؟
✔ ️پسر: چن روزی مامانم اینا نیستن خونه خالیه خالیه ...
دختر: پس حسابی با دوستات خوشی تا بیان ...
✔ ️پسر: تو نمیای؟
دختر: مـــــــــــــــــن؟
✔ ️پسر: اره دیگه بیا به دو تاییمون خوش میگذره ...
دختر: مگه فقط تو خونه
خالی به آدم خوش میگذره؟
✔ ️پسر: نه نیار دیـــگه از الان داری ساز مخالف میزنی ها ...

دختر: ببین این بحث رو کــش نده. من خــونه بیا نیستم ...
✔ ️پسر: خب یه باره بگـــو دوستم نداری خلاص دیگه چرا دیگه بهونه میاری؟
دختر: ببین تو فکر کن خواهرت با کسی دوست شده ، دوست پسرش بگه بیا خونه مون به نظرت …

✔ ️پسر: درست حـرف بزن حرف خواهر منو وسط نکـش ...
دختر: خب چراغیرتی شدی؟ چیزه بدی نگفتم نظرت رو پرسیدم ...
✔ ️پسر: تو بیخود کردی …

دختر: حالا چرا عصبی میشی؟ فقط مگه تو غیرت و ناموس سرت میشه؟

✔ ️پسر: دفعه آخـرت باشه خواهر من از اون دخترا نیست ها ...

دختر: پس منظورت اینه من از اون دخترام؟
✔ ️پسر: ( با دستپاچگی) نه منظورم …الــــو …. ال

دختر: " قطع تماس "

((حاجی تو که واسه ناموس خودت سگ میشی
واسه دختر مردم گرگ نشو
دیدگاه ها (۱۳)

باز دمہ همہ ےاونایےڪہ جرات دارن میگن دیگہنمیخوامت ڪَرم !نہ ا...

بنویسید

حس های ممنوعه🍷🥂۱۰

شروع فیک یا رمان ✨🤸🏻‍♀️ ویو ات * خیلی خسته و کوفته از مدرسه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط