عشق من~p10~
که دیدم کوک بود یعنی اون مرتیکه بود
کوک:منو ببخش
ا.ت :تو به منو بچم خیانت کردی ببخشمتتتت
کوک:میدونم حق داری
ا.ت رفت سمت هواپیما و رفت
*ویو کوک*
رفتم توی ماشین و رفتم به یه بیابون خلوت ، انقدر گریه کردم که داشتم خون گریه میکردمممم
*ویو ا.ت*
توی هواپیما نشسته بودم و یاد خاطرات من و کوک افتادم ، و گریم گرفت ، چون برای پچم بد بود سعی کردم گریه نکنم .
آخه با وجود اینکه بچم بزرگ بشه و اگه ازم بپرسه که بابا داره یا نه چیکاررر کنم هق هق
اون دینا عه جلو کوک گوزید که کوک اونو از خونه پرت کرد بیرون🤣🤣🤣🤣🤣🤣
کوک:منو ببخش
ا.ت :تو به منو بچم خیانت کردی ببخشمتتتت
کوک:میدونم حق داری
ا.ت رفت سمت هواپیما و رفت
*ویو کوک*
رفتم توی ماشین و رفتم به یه بیابون خلوت ، انقدر گریه کردم که داشتم خون گریه میکردمممم
*ویو ا.ت*
توی هواپیما نشسته بودم و یاد خاطرات من و کوک افتادم ، و گریم گرفت ، چون برای پچم بد بود سعی کردم گریه نکنم .
آخه با وجود اینکه بچم بزرگ بشه و اگه ازم بپرسه که بابا داره یا نه چیکاررر کنم هق هق
اون دینا عه جلو کوک گوزید که کوک اونو از خونه پرت کرد بیرون🤣🤣🤣🤣🤣🤣
۹.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.