Part 12
Part 12
سویا: بله چشم
وارد شدم استرس داشتم یه آتاق با تم مشکی بود اتاق قشنگی بود یه میز بود پشتش یه سندلی بود که سندلی پشتش به من بود معلوم نبود کسی روش نشسته یا نه که صدای از یه طرف اتاق اومد به طرفش برگشتم یه مرد نسبتا قد بلند بود با یه کت و شلوار سورمه ای صورتش زیاد معلوم نبود اتاق جو سنگینی داشت و تاریک بود
کای: پس تو هستی
سویا: بله؟
کای: منشی جدید
سویا: آهان...بله خودم هستم
کای: اسمت چیه
سویا: اسمم سویا کیم سویا
کای: آهان خوبه میتونی شروع کنی
بهش نمیومد یونگی باشه و من مطمئنم بودم که اون نیست چون من عکسش رو دیده بودم پس دلو زدم به دریا و پرسیدم
سویا: ببخشید
کای: بله؟
سویا: شما رئیس هستید؟
کای: خیر من دست راست رئیس هستم
سویا: آهان
درست میگفتم اون یونگی نبود
سویا: رئیس نیستن؟
کای: چطور؟ کارش داری؟
سویا: نه
کای: اگه کاری داری به من بگو من بهش میگم
سویا: نه فقط میخواستم ببینم رئیس کیه
کای: آهان... راستی اون میز کار تو عه چون اتاقت هنوز آماده نیست باید یه مدت همینجا کار کنی
سویا: آهان باشه
کای: میتونی شروع کنی
سویا: باشه ممنون
نشستم پشت میزی که بهم نشون داد روی میز لپتاپ و یه دفتر و خودکار بود اما اتاق خیلی گرفته بود من وقتی یه مدتی توی اتاق خفه بمونم حالم بد میشه ولی خوب باید تحمل کنم نشستم که همون اقاعه که فکر کنم اسمش کای بود یه عالمه برگه آورد گذاشت جلوم
کای: خوب این پرونده ها رو مرتب کن
سویا: چشم
شروع کردم به کار که در زدن یکی وارد شد
..........
ادامه دارد.....
سویا: بله چشم
وارد شدم استرس داشتم یه آتاق با تم مشکی بود اتاق قشنگی بود یه میز بود پشتش یه سندلی بود که سندلی پشتش به من بود معلوم نبود کسی روش نشسته یا نه که صدای از یه طرف اتاق اومد به طرفش برگشتم یه مرد نسبتا قد بلند بود با یه کت و شلوار سورمه ای صورتش زیاد معلوم نبود اتاق جو سنگینی داشت و تاریک بود
کای: پس تو هستی
سویا: بله؟
کای: منشی جدید
سویا: آهان...بله خودم هستم
کای: اسمت چیه
سویا: اسمم سویا کیم سویا
کای: آهان خوبه میتونی شروع کنی
بهش نمیومد یونگی باشه و من مطمئنم بودم که اون نیست چون من عکسش رو دیده بودم پس دلو زدم به دریا و پرسیدم
سویا: ببخشید
کای: بله؟
سویا: شما رئیس هستید؟
کای: خیر من دست راست رئیس هستم
سویا: آهان
درست میگفتم اون یونگی نبود
سویا: رئیس نیستن؟
کای: چطور؟ کارش داری؟
سویا: نه
کای: اگه کاری داری به من بگو من بهش میگم
سویا: نه فقط میخواستم ببینم رئیس کیه
کای: آهان... راستی اون میز کار تو عه چون اتاقت هنوز آماده نیست باید یه مدت همینجا کار کنی
سویا: آهان باشه
کای: میتونی شروع کنی
سویا: باشه ممنون
نشستم پشت میزی که بهم نشون داد روی میز لپتاپ و یه دفتر و خودکار بود اما اتاق خیلی گرفته بود من وقتی یه مدتی توی اتاق خفه بمونم حالم بد میشه ولی خوب باید تحمل کنم نشستم که همون اقاعه که فکر کنم اسمش کای بود یه عالمه برگه آورد گذاشت جلوم
کای: خوب این پرونده ها رو مرتب کن
سویا: چشم
شروع کردم به کار که در زدن یکی وارد شد
..........
ادامه دارد.....
۲۵۱
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.