عشق من فصل۲ p12
یونگی:خود دانی
......
ات:جونگ کوکا گشنمه
کوک:ات تازه رسیدیم
ات:یااا چه ربطی داره من الان گشنمه
کوک:باشه بابا اروم(خنده)
ات:بیا اینجا
کوک:خب چی میخوری
ات:توت فرنگی
کوک:بیا
ات:مرسی
لیا:*از موقعیت استفاده کردم و شراب رو رو لباس زن کوک ریختم*....آخ ببخشید حواسم نبود(تعظیم)
ات:نه نه اشکال نداره بلندشو
لیا:بازم متاسفم
ات:هوفف...اتاق پرو کجاست
+طبقه بالاس
ات:باشه....*رفتم اتاق پرو لباسم رو عوض کردم*
لیا:*دنبال ات رفتم و قایم شدم*
ات:هوفف لباسم خیلی گرون بود که اون دختره عوضی داغونش کرد...*به سمت پله ها رفتم که برم پایین اما.....*
......
ات:جونگ کوکا گشنمه
کوک:ات تازه رسیدیم
ات:یااا چه ربطی داره من الان گشنمه
کوک:باشه بابا اروم(خنده)
ات:بیا اینجا
کوک:خب چی میخوری
ات:توت فرنگی
کوک:بیا
ات:مرسی
لیا:*از موقعیت استفاده کردم و شراب رو رو لباس زن کوک ریختم*....آخ ببخشید حواسم نبود(تعظیم)
ات:نه نه اشکال نداره بلندشو
لیا:بازم متاسفم
ات:هوفف...اتاق پرو کجاست
+طبقه بالاس
ات:باشه....*رفتم اتاق پرو لباسم رو عوض کردم*
لیا:*دنبال ات رفتم و قایم شدم*
ات:هوفف لباسم خیلی گرون بود که اون دختره عوضی داغونش کرد...*به سمت پله ها رفتم که برم پایین اما.....*
۸.۱k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.