عشقی که بهم دادی
"part 4"
*صبح روز بعد
با صدای زنگ گوشی از جام بلند شدم و رفتم دستشویی
یه روز کاریه سخت دیگه
لباسمو پوشیدم و یه آرایش ملایم کردم
لپ تاپ و چندتا پرونده رو از روی میز جمع کردم
دیشب روی کاناپه خوابم برده بود
سریع از خونه زدم بیرون و سوار موتورم شدم و رفتم بیمارستان
وارد بیمارستان شدم که جونگکوک رو دیدم
(جونگکوک =)
= به به خانم ا.ت...از این ورا
+جونگکوکی تو رو خدا اذیت نکن دوباره...جی هون چطوره؟
= به عنوان پزشکش باید بگم خوبه ولی هر چه سریع تر باید عمل شه
+خب حالا فاز نگیر دوباره
=فاز چی؟...انگار نه انگار من دکترما
+باشه آقای دکتر
=دیشب اومدم خونه ت ولی دیدم رو کاناپه خوابت برده...غذا گرفته بودم
+آره...دیشب خیلی کار داشتم اصن نفهمیدم کی خوابم برد
(بچه ها ا.ت و جونگکوک توی یه برج مسکونی زندگی میکنن و خونه هاشون توی یک طبقه ست و میشه گفت ا.ت و جونگکوک باهم دوتا دوست معمولین و جونگکوک پزشک قلب هستش)
=بریم جی هون رو ببینیم؟
+آره بریم
رفتیم اتاق جی هون
+امروز قهرمان من چطوره؟
÷خوبم مامانی
لپاشو کشیدم و بوسش کردم
÷مامانی اینجوری که لپمو میکشی دردم میگیره
+تازه شانس آوردی تاحالا لپاتو نخوردم وگرنه دیگه لپ نداشتی
دستشو گذاشت روی لپاش و گفت
÷من لپامو دوست دارم...لطفا نخورشون
دستمو کردم توی موهاش و انگشت کوچیکه مو گرفتم سمتش و گفتم
+قول
انگشت کوچیکشو توی انگشتم قفل کرد...چقد این صحنه آشناست
*صبح روز بعد
با صدای زنگ گوشی از جام بلند شدم و رفتم دستشویی
یه روز کاریه سخت دیگه
لباسمو پوشیدم و یه آرایش ملایم کردم
لپ تاپ و چندتا پرونده رو از روی میز جمع کردم
دیشب روی کاناپه خوابم برده بود
سریع از خونه زدم بیرون و سوار موتورم شدم و رفتم بیمارستان
وارد بیمارستان شدم که جونگکوک رو دیدم
(جونگکوک =)
= به به خانم ا.ت...از این ورا
+جونگکوکی تو رو خدا اذیت نکن دوباره...جی هون چطوره؟
= به عنوان پزشکش باید بگم خوبه ولی هر چه سریع تر باید عمل شه
+خب حالا فاز نگیر دوباره
=فاز چی؟...انگار نه انگار من دکترما
+باشه آقای دکتر
=دیشب اومدم خونه ت ولی دیدم رو کاناپه خوابت برده...غذا گرفته بودم
+آره...دیشب خیلی کار داشتم اصن نفهمیدم کی خوابم برد
(بچه ها ا.ت و جونگکوک توی یه برج مسکونی زندگی میکنن و خونه هاشون توی یک طبقه ست و میشه گفت ا.ت و جونگکوک باهم دوتا دوست معمولین و جونگکوک پزشک قلب هستش)
=بریم جی هون رو ببینیم؟
+آره بریم
رفتیم اتاق جی هون
+امروز قهرمان من چطوره؟
÷خوبم مامانی
لپاشو کشیدم و بوسش کردم
÷مامانی اینجوری که لپمو میکشی دردم میگیره
+تازه شانس آوردی تاحالا لپاتو نخوردم وگرنه دیگه لپ نداشتی
دستشو گذاشت روی لپاش و گفت
÷من لپامو دوست دارم...لطفا نخورشون
دستمو کردم توی موهاش و انگشت کوچیکه مو گرفتم سمتش و گفتم
+قول
انگشت کوچیکشو توی انگشتم قفل کرد...چقد این صحنه آشناست
۴.۴k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.