پرنده افسون شده 11
پ.ا/ت:این چه حرفیه نوه قشنگم تو تا همیشه جزو خانواده لی...وایستا چی؟سرپرست تیم؟؟؟
ا/ت:فک کنم تعجب کردی بزرگ خانواده گرامی
پ:چی میگی درست بگوو یعنی چی سرپرست تیم
ا/ت مثل اینکه یادت رفته ملاک های سرپرست تیم چیه(تیکه و نیشخند)
ا/ت همچنان مثل یه روباه مکار به پدربزرگ خیره شده بود و گفت:درسته من همه ی ملاک هارو به دست آوردم
پدربزرگ بعد شنیدن این حرف روی زمین دو زانو افتاد و دستش رو روی قلبش گذاشت معلوم بود حالش خوب نبود .
همه به سمت پدربزرگ دویدن به غیر از ا /ت .ا/ت خیلی راحت و ریلکس نشست روی کاناپه و درخواست یک قهوه از خدمتکار کرد
بعد چند مین
عمارت پدربزرگ
پ:یعن..ی تو الا..ن سرپرست تیمی؟(لرزش صدا)
ا/ت:اوهوم
جونگکوک:چی شده پدربزرگ چرا تعجب کردین؟
جیمین:یعنی خودت تعجب نکردی؟
جونگکوک:چرا باید تعجب کنم ؟
جیمین :میگم خنگی باور نمیکنی
جین:بس کنین الان موقع نیست
بابا ا/ت گفت یکی قرار نیست توضیح بده اینجا چه خبره؟
ا/ت یعنی چی سرپرست تیم ارتش سوریه
مامان ا/ت:ملاک هاشو بدست اوردی؟؟؟(با تیکه )
مگه میشه؟😂
باما شوخی میکنی دیگه بچه ؟تو کجا ملاک های ارتشسوریه کجا!
نامجون :یکی نمیخواد به ما بگه یعنی چی ملاک و اینجا چه،خبره .
پدربزرگ:همه آروم باشید حالم بهتره الان میگم
رو به ا/ت کرد گفت واقعا انجامش دادی؟
ا/ت که یکم از قهوه اش رو مزه کرد بدون نگاه کردن گفت اوهوم
پدربزرگ:محاله باور نمیکنم امکان نداره همچین چیزی
نه نه،نمیشه
جیهوپ :مگه چیه ؟همه ما انجامش دادیم
شوگا:خوب ا/ت فرق داره
نامجون:شوگا راست میگه یاد گرفتن رزمی یادگرفتن بوکس و دفاع شخصی و آموزش طرز صحیح گرفتن اسلحه و حمله به یه شخص با اسلحه(کشتن،نه،فقط زخمی کردن) چیز سختی نیست برای ما ولی ا/ت فرق داره
پدربزرگ:الان دارین شوخی میکنین؟
اونایی شما انجام دادین دربرابر ماموریت های روسیه چیزی نیست
ا/ت:فک کنم تعجب کردی بزرگ خانواده گرامی
پ:چی میگی درست بگوو یعنی چی سرپرست تیم
ا/ت مثل اینکه یادت رفته ملاک های سرپرست تیم چیه(تیکه و نیشخند)
ا/ت همچنان مثل یه روباه مکار به پدربزرگ خیره شده بود و گفت:درسته من همه ی ملاک هارو به دست آوردم
پدربزرگ بعد شنیدن این حرف روی زمین دو زانو افتاد و دستش رو روی قلبش گذاشت معلوم بود حالش خوب نبود .
همه به سمت پدربزرگ دویدن به غیر از ا /ت .ا/ت خیلی راحت و ریلکس نشست روی کاناپه و درخواست یک قهوه از خدمتکار کرد
بعد چند مین
عمارت پدربزرگ
پ:یعن..ی تو الا..ن سرپرست تیمی؟(لرزش صدا)
ا/ت:اوهوم
جونگکوک:چی شده پدربزرگ چرا تعجب کردین؟
جیمین:یعنی خودت تعجب نکردی؟
جونگکوک:چرا باید تعجب کنم ؟
جیمین :میگم خنگی باور نمیکنی
جین:بس کنین الان موقع نیست
بابا ا/ت گفت یکی قرار نیست توضیح بده اینجا چه خبره؟
ا/ت یعنی چی سرپرست تیم ارتش سوریه
مامان ا/ت:ملاک هاشو بدست اوردی؟؟؟(با تیکه )
مگه میشه؟😂
باما شوخی میکنی دیگه بچه ؟تو کجا ملاک های ارتشسوریه کجا!
نامجون :یکی نمیخواد به ما بگه یعنی چی ملاک و اینجا چه،خبره .
پدربزرگ:همه آروم باشید حالم بهتره الان میگم
رو به ا/ت کرد گفت واقعا انجامش دادی؟
ا/ت که یکم از قهوه اش رو مزه کرد بدون نگاه کردن گفت اوهوم
پدربزرگ:محاله باور نمیکنم امکان نداره همچین چیزی
نه نه،نمیشه
جیهوپ :مگه چیه ؟همه ما انجامش دادیم
شوگا:خوب ا/ت فرق داره
نامجون:شوگا راست میگه یاد گرفتن رزمی یادگرفتن بوکس و دفاع شخصی و آموزش طرز صحیح گرفتن اسلحه و حمله به یه شخص با اسلحه(کشتن،نه،فقط زخمی کردن) چیز سختی نیست برای ما ولی ا/ت فرق داره
پدربزرگ:الان دارین شوخی میکنین؟
اونایی شما انجام دادین دربرابر ماموریت های روسیه چیزی نیست
۱۶۰
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.