for you
part⁷
کوک:یارو با اینکه نمیدونم کیستی ولی تو شرکت من خودتو نسوزون
یارو:بگو کیم ات بیاد
کوک: شیرتوتفرنگی جذاب جین بیا
ات:چی شد........"تعجب"
یارو:ات؟
ات:چرا بخاطر من میخوای خودتو بسوزونی"بغض"
رامی:رئیس کیم اب میخوایین"ناراحت"
یارو:ات بیا بغلم
ات:چرا بخاطر من؟"داد"
یارو:ببخشید دخترم
ات:مامان بزرگ گلم"گریه-تو بغل مامان بزرگش"
کوک:اِ مامان بزرگش بود خب همه برگردین سر کار
م.ب.ات:های جناب
کوک:بگو"سرد"
م.ب.ات:میدونی من کیم که اینجوری رفتار میکنین
کوک:علاقه ای ندارم
جین:کوک درست رفتار کن
کوک:شما کی اومدین
نامی:مامانیییییییییی"ذوق"
م.ب.ات:پسرم
ات:منو ول کرد"پوکر"
کوک:کی اومدین....اصلا تو خودت کی اومدی"رو به ات"
ته:ما از لحظه بد رفتاریت
ات:من که نرفتم خونه"پوکر-پر انرژی"
دوهی:عزیزم جیمین خواهرمون از دست رفت
پ.ب.ات:تو هنوز سینگل منو مادر بزرگت تو سن ۱۵ سالگی ازدواج کردیم الانم که ۵۷ سالمونه اینهمه نوه داریم
ات:من نمیخواستم مثل شما بی علاقه با کسی ازدواج کنم
مادر ات:پس امشب میری قرار از پیش تأیین شده
ات:شما کی اومدین
پدر ات:یا تا شب خبر رل زدنت میاد یا ازدواج میکنی با یه نفر دیگه
ات:جئون یا چیزه رئیس جئون امروز عروسی لارا. ومی سو نیست
کوک:خاکتوسرم بدو بدو دیر شد
ات:بای بای
یونگی:کجا
ات:امشب عروسی اکسم با رفیق صمیمی صابقمه منم باید برم
سومی:خانم کیم دخترتون دیوانس
مامان ات:دیونه نیست اصلا عقل نداره
ات:هرچه دارم از شماست
"شب"
ات: اخیشششششششششششششششش... سلام لارا سلام می سو عروسیتون مبارک
لارا:حسودیت نشد
ات:به چه دلیل
می سو:ما باهم ازدواج کردیم
ات:به یه طرف بدنم
لارا:
شرت
۲۰ تا کامنت
۱۰ تا لایک
کوک:یارو با اینکه نمیدونم کیستی ولی تو شرکت من خودتو نسوزون
یارو:بگو کیم ات بیاد
کوک: شیرتوتفرنگی جذاب جین بیا
ات:چی شد........"تعجب"
یارو:ات؟
ات:چرا بخاطر من میخوای خودتو بسوزونی"بغض"
رامی:رئیس کیم اب میخوایین"ناراحت"
یارو:ات بیا بغلم
ات:چرا بخاطر من؟"داد"
یارو:ببخشید دخترم
ات:مامان بزرگ گلم"گریه-تو بغل مامان بزرگش"
کوک:اِ مامان بزرگش بود خب همه برگردین سر کار
م.ب.ات:های جناب
کوک:بگو"سرد"
م.ب.ات:میدونی من کیم که اینجوری رفتار میکنین
کوک:علاقه ای ندارم
جین:کوک درست رفتار کن
کوک:شما کی اومدین
نامی:مامانیییییییییی"ذوق"
م.ب.ات:پسرم
ات:منو ول کرد"پوکر"
کوک:کی اومدین....اصلا تو خودت کی اومدی"رو به ات"
ته:ما از لحظه بد رفتاریت
ات:من که نرفتم خونه"پوکر-پر انرژی"
دوهی:عزیزم جیمین خواهرمون از دست رفت
پ.ب.ات:تو هنوز سینگل منو مادر بزرگت تو سن ۱۵ سالگی ازدواج کردیم الانم که ۵۷ سالمونه اینهمه نوه داریم
ات:من نمیخواستم مثل شما بی علاقه با کسی ازدواج کنم
مادر ات:پس امشب میری قرار از پیش تأیین شده
ات:شما کی اومدین
پدر ات:یا تا شب خبر رل زدنت میاد یا ازدواج میکنی با یه نفر دیگه
ات:جئون یا چیزه رئیس جئون امروز عروسی لارا. ومی سو نیست
کوک:خاکتوسرم بدو بدو دیر شد
ات:بای بای
یونگی:کجا
ات:امشب عروسی اکسم با رفیق صمیمی صابقمه منم باید برم
سومی:خانم کیم دخترتون دیوانس
مامان ات:دیونه نیست اصلا عقل نداره
ات:هرچه دارم از شماست
"شب"
ات: اخیشششششششششششششششش... سلام لارا سلام می سو عروسیتون مبارک
لارا:حسودیت نشد
ات:به چه دلیل
می سو:ما باهم ازدواج کردیم
ات:به یه طرف بدنم
لارا:
شرت
۲۰ تا کامنت
۱۰ تا لایک
۴.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.