پارت ۱۱

_برین تو دیگه به حیوونا دست نزن
+باش
ات و دخترا رفتن
&خیلی حرف گوش کن نشده
_آره خیلی فک کنم بخاطر دوستاشه
&ولی توهم مهربون شدیا
_صبر کن دوستاش برن وای بزور خودمو نگه داشتم
&وای خدا آره خیلی به دوستاش اهمیت میده جلوشون از این رو به اون رو شده
_همینو بگو بریم تو دیگه
&اوکی
پسرا وارد می‌شوند به عمارت
€وایسین ماهم بیایم
_سلام
¥سلام شرکتا اوکی شدن
_مرسی نامجون هیونگ
¥خواهش راستی جونگ کوک ووهیوک به بار اسلحه ها حمله کرد نصفشون رو خراب کرده
_لعنتی
&امشب جاسوسا جبر داده می خواد حمله کنه به عمارت فهمیده ات رو به سرپرستی گرفتی
_خیلی خب ات نباید بو ببره میفهمه مافیاییم
♤کوک یه تحقیق کنه میفهمه بزرگترین مافیای جهانی ناسلامتی
_ کلا درمورد من از رسانه های اینترنتی پاک کنید
£اوکی هک میکنم پاک میکنم همه چیزو
_ممنون خواهش
¥ کوک خانوادت امشب میان اونارو چیکار میکنی
€به ووهیوک رشوه بدیم امشب دست از سرمون برداره
_دستتو میبوسه خودت بلدی فقط راضی کنی بقیه رو
€اوکی بامن
٪خیلی خب اینارو ولش بریم تو دیگه دو ساعته علافیم (نمیدونم درست نوشتم علاف رو یا نه )
صدای جیغ اومد یه دختری اومده تو خونه و موهای هه جیو رو گرفته میکشه
*جیغ بنفش
+ولش کن .محکم سیلی میزنه به دختره
_اینجا چخبره
÷اوپا زد تو گوشم این دختره ی هر.زه مادر خر.اب
+گوه نخور هرزه خودتی اسم امثالتو به مادر من نده تو موهای دوست منو کشیدی
_به من نگو اوپا از خونم گمشو بیرون سوجین
÷ددی امشب رو حال میدی بهم
_(کوک عصبی میشه یه سیلی به سوجین میزنه که پرت زمین میشه
÷هق هق هق
_خفه شو گمشو بیرون
÷اونی که باید گم شه این هرز.ست نه من
+(ات موهاشو میگیره محکم میکشه و به صورتش نزدیکش میکنه )هرزه خودتی فهمیدی گمشو بیرون تا نزدم تیکه تیکت نکردم دیگه درو بر دوستام نبینمت
&بادیگارد
بادیگاردا اومدن بردنش انداختنش بیرون
+هه جیو خوبی چیزیت نشد . نگران .محکم بغلش میکنه
*ات خوبم لازم نبود فحش بدی
_ات .............



لایک و کامنت یادتون نره عشقام 🤍⛓️💜💞
همایت شه ادامه میدم❤️
دیدگاه ها (۱۲)

خوشگلام هرچی فالوور ها بیشتر شه فعالیتم بیشتر میشه دوستون دا...

پارت ۱۰

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط