بیرون نگاه می کرد و یکی یکی می خورد دیانا دو تا خورد و ید
بیرون نگاه میکرد و یکی یکی میخورد دیانا دو تا خورد و یدونه گرفت طرفم
_ مرسی خودت بخور
دیانا= هس اینو بخور
میخاستم با دست بگیرم که نزاشت گرفت طرف دهنم
دیانا= دستت کثیف میشه
با دهنم گرفتم و خوردم
_ مرسی
دیانا= خواهش میکنم
رسیدیم بام پیاده شدیم و بچه ها هم اومدن کلی خوش گذروندیم تا شب رفتیم پاساژ خرید کردیم رفتیم بستنی خوردیم و کلی تفریح دیگه ساعت ٩:٣٠ بود که رفتیم توی یه رستوران دور هم نشستیم همه جز نیکا و متین پیتزا سفارش دادن اونا سیب زمینی سرخ کرده بعد چند دقیقه آورد و شروع کردیم به خوردن که یهو...........
ادامه دارد.......
کامنتا +25 تا عشقا🥺💖
اصکی=اتحاد😇
_ مرسی خودت بخور
دیانا= هس اینو بخور
میخاستم با دست بگیرم که نزاشت گرفت طرف دهنم
دیانا= دستت کثیف میشه
با دهنم گرفتم و خوردم
_ مرسی
دیانا= خواهش میکنم
رسیدیم بام پیاده شدیم و بچه ها هم اومدن کلی خوش گذروندیم تا شب رفتیم پاساژ خرید کردیم رفتیم بستنی خوردیم و کلی تفریح دیگه ساعت ٩:٣٠ بود که رفتیم توی یه رستوران دور هم نشستیم همه جز نیکا و متین پیتزا سفارش دادن اونا سیب زمینی سرخ کرده بعد چند دقیقه آورد و شروع کردیم به خوردن که یهو...........
ادامه دارد.......
کامنتا +25 تا عشقا🥺💖
اصکی=اتحاد😇
۷.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.