♦ ️یک شب مردی خواب عجیبی دید . او خواب دید دارد در کنار س
♦ ️یک شب مردی خواب عجیبی دید . او خواب دید دارد در کنار ساحل همراه با خدا قدم میزند.
روی آسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند.
در همه آن صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که یکی از آنها به او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدا بود.
هنگامی که آخرین صحنه جلوی چشمانش آ مد، دید که ...
بیشتر از یک جفت رد پا دیده نمیشود.
او متوجه شد که اتفاقا در این صحنه، سخت ترین دوره زندگی او را از سر گذرانده است .
این موضوع، او را ناراحت کرد و به خدا گفت:
خدایا تو به من گفتی که در تمام طول این راه را با من خواهی بود، ولی حالا متوجه شدم که در سخت ترین دوره زندگیم فقط یک جفت رد پا دیده می شود، سر در نمی آورم که چطور در لحظه ای که به تو احتیاج داشتم تنهایم گذاشتی.
خداوند جواب داد، من تو را دوست دارم و هرگز ترکت نخواهم کرد . دوره امتحان و رنج، یعنی همان دوره ای که فقط یک جفت رد پا را میبینی زمانی است که من تو را در آغوش گرفته بودم.
روی آسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند.
در همه آن صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که یکی از آنها به او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدا بود.
هنگامی که آخرین صحنه جلوی چشمانش آ مد، دید که ...
بیشتر از یک جفت رد پا دیده نمیشود.
او متوجه شد که اتفاقا در این صحنه، سخت ترین دوره زندگی او را از سر گذرانده است .
این موضوع، او را ناراحت کرد و به خدا گفت:
خدایا تو به من گفتی که در تمام طول این راه را با من خواهی بود، ولی حالا متوجه شدم که در سخت ترین دوره زندگیم فقط یک جفت رد پا دیده می شود، سر در نمی آورم که چطور در لحظه ای که به تو احتیاج داشتم تنهایم گذاشتی.
خداوند جواب داد، من تو را دوست دارم و هرگز ترکت نخواهم کرد . دوره امتحان و رنج، یعنی همان دوره ای که فقط یک جفت رد پا را میبینی زمانی است که من تو را در آغوش گرفته بودم.
۳.۴k
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.