عشق اشتباه PART4
یه برگه روی میزه که روش نوشته بیا پایین منم که دیدم کسی توی اتاق نیست به بیرون حیاط رفتم و ج/م دیدم که منتظره و فهمیدم منظورش این بود رفتم نزدیک ج/م
ا/ت
سس.لام
ج/م سوار شو
با لحن سرد
ا/ت
سرشو انداخت پایین و سوار شد
چونن میدونست که هرکاری که ج/م بگه باید انجام بده وگرنه اتفاق بدی براش میفته و ا/ت هم یه جورایی از ج/م میترسید
طز
ج/م فقط رانندگی میکرد و حتی یه کلمه هم حرف نمیزد
ا/ت ترسیده بود که اطراف و نگاه کرد دید توی یه جاده ی پر درختتن که یه دفعه بارون گرفت
و ا/ت هم که بیشتر از این دیگه نمیتونست تحمل کنه سوکت بینشون و شکست گفت
ا/ت
دا..ریم کجا میریم
ج/م
خودت میفهمی
ج/م اینو گفت و یه چند ساعتی گذشت که رسیدن به جای عجیب که ج/م از روی پلی که داشتن ازش عبور میکردن گذشت
و ماشین و به زیر پل برد و همونجا توقف کرد
ا/ت برای چی اینجا وایستادی اصلا چرا اینجاییم
ج/م
اولن که خیلی سوال میپرسی داری میری رو مخم و دوم اینکه برای این اوردمت اینجا چون که داخل عمارت نمیشد باهات حرف بزنم
به خاطر هممین اوردمت اینجا چون همیشه ی خداا توی اون عمارت کوفتی همه تحت نظرن
حالا فهمیدی
باداد
ا/ت
ا..ره
ج/م
خووبه
ولی خوب یه دلیل دیگه هم داشتم همم بعدم یه پوزخند زد
بگو ببنم نکنه توو از من خوشت میاد هاا
ا/ت
خوب...اره یکم
ج/م
یکم هومم اره جون خودت
بالحن بد
ج/م
من برا این اووردمت اینجا چون میخواستم باهات بخ**اوبم
ا/ت
یه دفعه جا خورد و ترسید
چیی منظورت چیه
ج/م
هومم فکر نکن چون دارم بهت میگم خیلی ازت میخوام اججازه برعکس نظرو خواسته های تو اصلا برام مهم نیس فقط جولوتر بهت گفتم که کم تر جا بخوری و بدونی
که اگه بخوای مقاومت کنی اونقدر میزنمت که نتونی دیگه از جات بلند شی
فهمیدی
باداد
ا/ت
چی اما
که یه دفعه
.......
دیگه بقیش برا پارت بعد توخمالی بومونیددد
😁😁😁😈😈
شرطا 10 لایک 20 کامنت
اگه سریع شرطا رو برسونید یه پارت دیگم میزارم امشب
ا/ت
سس.لام
ج/م سوار شو
با لحن سرد
ا/ت
سرشو انداخت پایین و سوار شد
چونن میدونست که هرکاری که ج/م بگه باید انجام بده وگرنه اتفاق بدی براش میفته و ا/ت هم یه جورایی از ج/م میترسید
طز
ج/م فقط رانندگی میکرد و حتی یه کلمه هم حرف نمیزد
ا/ت ترسیده بود که اطراف و نگاه کرد دید توی یه جاده ی پر درختتن که یه دفعه بارون گرفت
و ا/ت هم که بیشتر از این دیگه نمیتونست تحمل کنه سوکت بینشون و شکست گفت
ا/ت
دا..ریم کجا میریم
ج/م
خودت میفهمی
ج/م اینو گفت و یه چند ساعتی گذشت که رسیدن به جای عجیب که ج/م از روی پلی که داشتن ازش عبور میکردن گذشت
و ماشین و به زیر پل برد و همونجا توقف کرد
ا/ت برای چی اینجا وایستادی اصلا چرا اینجاییم
ج/م
اولن که خیلی سوال میپرسی داری میری رو مخم و دوم اینکه برای این اوردمت اینجا چون که داخل عمارت نمیشد باهات حرف بزنم
به خاطر هممین اوردمت اینجا چون همیشه ی خداا توی اون عمارت کوفتی همه تحت نظرن
حالا فهمیدی
باداد
ا/ت
ا..ره
ج/م
خووبه
ولی خوب یه دلیل دیگه هم داشتم همم بعدم یه پوزخند زد
بگو ببنم نکنه توو از من خوشت میاد هاا
ا/ت
خوب...اره یکم
ج/م
یکم هومم اره جون خودت
بالحن بد
ج/م
من برا این اووردمت اینجا چون میخواستم باهات بخ**اوبم
ا/ت
یه دفعه جا خورد و ترسید
چیی منظورت چیه
ج/م
هومم فکر نکن چون دارم بهت میگم خیلی ازت میخوام اججازه برعکس نظرو خواسته های تو اصلا برام مهم نیس فقط جولوتر بهت گفتم که کم تر جا بخوری و بدونی
که اگه بخوای مقاومت کنی اونقدر میزنمت که نتونی دیگه از جات بلند شی
فهمیدی
باداد
ا/ت
چی اما
که یه دفعه
.......
دیگه بقیش برا پارت بعد توخمالی بومونیددد
😁😁😁😈😈
شرطا 10 لایک 20 کامنت
اگه سریع شرطا رو برسونید یه پارت دیگم میزارم امشب
۱۷.۸k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.