اگر بالا و پایین شدنِ قفسه ی سینه و لرزش مردمک چشمانش را
اگر بالا و پایین شدنِ قفسهی سینه و لرزش مردمک چشمانش را نمیدیدم باور نمیکردم که این جسمِ سرد زنده باشد.
سرما بر تمام بدنش غالب شده بود و سرتاپایش را قالب کرده بود.
سردش بود، اما نه از سوز هوایی که در کاهش دمای بدنش هم چندان بیتاثیر نبود!!
بلکه از ترس، اضطراب و دلمردگیِ مردمانی که میدیدند اما هیچ اقدامی نمیکردند...
که ثروت، مقام و قدرتش را داشتند!
اما یاری نمیرساندند.
و در گوشم صدایی فریاد میزد:
_هَل مِن ناصر یَنصُرُنی...؟
_آیا کسی هست که مرا یاری کند...؟
#Aseman
سرما بر تمام بدنش غالب شده بود و سرتاپایش را قالب کرده بود.
سردش بود، اما نه از سوز هوایی که در کاهش دمای بدنش هم چندان بیتاثیر نبود!!
بلکه از ترس، اضطراب و دلمردگیِ مردمانی که میدیدند اما هیچ اقدامی نمیکردند...
که ثروت، مقام و قدرتش را داشتند!
اما یاری نمیرساندند.
و در گوشم صدایی فریاد میزد:
_هَل مِن ناصر یَنصُرُنی...؟
_آیا کسی هست که مرا یاری کند...؟
#Aseman
۱.۴k
۲۳ دی ۱۴۰۲