☆ BRAVE 3> ☆
☆ BRAVE 3> ☆
[Part ۱۰ ]
روی زمین زانو زدی و اون هکس قدیمی رو توی دست هات گرفتی ، بهش نگاهی انداختی توی عکس تو بودی و یک پسر بچه و لبخندی رو لب هات نقش بست .
☆ فلش بک به ۱۰ سال پیش☆
همیشه عادت داشتی که کنار رودخونه ی کنار خونتون بشینی .
*همون رودخونه که خواندان هوانگ و خواندان کیم رو از هم جدا میکنه*
یکروز مثل همیشه به کنار رودخونه رفتی و کنارش نشستی ، چند دیقه بعد صدای گریه یک پسر بچه رو از اونطرف پل شنیدی پا تند کردی و به سمت اونطرف پل حرکت کردی ، بین بوته ها دویدی که صدای به صدای گریه رسیدی ، یک پسر بچه بین بوته ها دستشو زخمی کرده بود ، بهتره بگم کاملا زخم دیده میشد حتی زخمش به ۲ یا ۳ سانتی متر هم میرسید ، چون دختر سربه هوایی بودی همیشه توی کیفت کمک های اولیه رو داشتی که اگه پاهات زخمی شد بتونی سریع خوبش کنی .از توی کیفت یک پماد زخم برداشتی و آروم روی زخم پسر بچه کشیدی و آروم لب زدی
ا/ت : شاید یکم درد بگیره
میتونستی نگه های خیره ی پسر بچه رو حس کنی
ا/ت : چیه پسر کوچولو ؟ ، چرا بهم زل زدی ؟ [لبخند]
پسر کوچولو : من کوچولو نیستم [یه کم داد]
آروم چست زخم رو روی زخمش گذاشتی ، ولی میدونستی که زخمش جاش میمونه .
ا/ت : باشه پسر کوچولو ، داد نزن نگهبانا میان [خنده]
پسر کوچولو : گفتم ، من پسر ،کوچولو ، نیستممم
ا/ت : باشه نیستی [خنده] راستی اسمت چیه؟ [لبخند]
پسر کوچولو : اسم من ت...
ادامه حرفش رو نذاشتی بزنه و سریع گفتی
ا/ت : ببخشید، من باید برم نگهبانا آمدن دنبالم اگه منو اینجا ببینن دردسر میشه واسه ام ، بعدا میبینمت[دست تکون میده و میره]
ولی هنوز میت نیستی نگاه های خیره ی پسر کوچولو رو روی خودت حس کنی ، ادامه دارد ....
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[Part ۱۰ ]
روی زمین زانو زدی و اون هکس قدیمی رو توی دست هات گرفتی ، بهش نگاهی انداختی توی عکس تو بودی و یک پسر بچه و لبخندی رو لب هات نقش بست .
☆ فلش بک به ۱۰ سال پیش☆
همیشه عادت داشتی که کنار رودخونه ی کنار خونتون بشینی .
*همون رودخونه که خواندان هوانگ و خواندان کیم رو از هم جدا میکنه*
یکروز مثل همیشه به کنار رودخونه رفتی و کنارش نشستی ، چند دیقه بعد صدای گریه یک پسر بچه رو از اونطرف پل شنیدی پا تند کردی و به سمت اونطرف پل حرکت کردی ، بین بوته ها دویدی که صدای به صدای گریه رسیدی ، یک پسر بچه بین بوته ها دستشو زخمی کرده بود ، بهتره بگم کاملا زخم دیده میشد حتی زخمش به ۲ یا ۳ سانتی متر هم میرسید ، چون دختر سربه هوایی بودی همیشه توی کیفت کمک های اولیه رو داشتی که اگه پاهات زخمی شد بتونی سریع خوبش کنی .از توی کیفت یک پماد زخم برداشتی و آروم روی زخم پسر بچه کشیدی و آروم لب زدی
ا/ت : شاید یکم درد بگیره
میتونستی نگه های خیره ی پسر بچه رو حس کنی
ا/ت : چیه پسر کوچولو ؟ ، چرا بهم زل زدی ؟ [لبخند]
پسر کوچولو : من کوچولو نیستم [یه کم داد]
آروم چست زخم رو روی زخمش گذاشتی ، ولی میدونستی که زخمش جاش میمونه .
ا/ت : باشه پسر کوچولو ، داد نزن نگهبانا میان [خنده]
پسر کوچولو : گفتم ، من پسر ،کوچولو ، نیستممم
ا/ت : باشه نیستی [خنده] راستی اسمت چیه؟ [لبخند]
پسر کوچولو : اسم من ت...
ادامه حرفش رو نذاشتی بزنه و سریع گفتی
ا/ت : ببخشید، من باید برم نگهبانا آمدن دنبالم اگه منو اینجا ببینن دردسر میشه واسه ام ، بعدا میبینمت[دست تکون میده و میره]
ولی هنوز میت نیستی نگاه های خیره ی پسر کوچولو رو روی خودت حس کنی ، ادامه دارد ....
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۷.۴k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.