پارت۱۰
ویو ا.ت
که چشمم به ........... چی اون جیمین بود ولی اون اینجا چیکار میکنه .........
جیمین
جیمین:ا.ت تو .....شوگا ا.ت اینجا چیکار میکنه
-میشناسیش
جیمین:آره ولی نگو که این همون دختره است
-دقیقا خودشه
جیمین به سمتم اومد و از دستم گرفت
جیمین:چرا دستت کبوده
چی.زی نی..ست
جیمین: نگو که بهش .............
-اره کردم
جیمین: تو واقعا یه عوضی هستی........ ا.ت و با خودم میبرم دیگه هم حق نداری .... نزدیکش شی
منو با خودش از اون خونه بیرون آورد و سوار یه ماشین کرد خودشم سوار شد و حرکت کرد
جیمی......
جیمین: حالت خوبه
هوم
ماشین و نگه داشت و به سمتم برگشت
جیمین : ببخشید
تقصیره تو نبود
جیمین: بیا بغلم آبجی جونم
رفتم و بغلش و بعد ۲ مین از هم جدا شدیم ........ خب من توی تیتم خونه با جیمین دوست بودم ولی اون و یه خانواده گرفته بود ولی بازم باهم حرف میزدیم..... به یه خونه رسیدیم
اینجا کجاست
جیمین:خونه ی من
هوم
جیمین: میخوای یه چیزی ببینی
چی
جیمین:.........
ادامه دارد
که چشمم به ........... چی اون جیمین بود ولی اون اینجا چیکار میکنه .........
جیمین
جیمین:ا.ت تو .....شوگا ا.ت اینجا چیکار میکنه
-میشناسیش
جیمین:آره ولی نگو که این همون دختره است
-دقیقا خودشه
جیمین به سمتم اومد و از دستم گرفت
جیمین:چرا دستت کبوده
چی.زی نی..ست
جیمین: نگو که بهش .............
-اره کردم
جیمین: تو واقعا یه عوضی هستی........ ا.ت و با خودم میبرم دیگه هم حق نداری .... نزدیکش شی
منو با خودش از اون خونه بیرون آورد و سوار یه ماشین کرد خودشم سوار شد و حرکت کرد
جیمی......
جیمین: حالت خوبه
هوم
ماشین و نگه داشت و به سمتم برگشت
جیمین : ببخشید
تقصیره تو نبود
جیمین: بیا بغلم آبجی جونم
رفتم و بغلش و بعد ۲ مین از هم جدا شدیم ........ خب من توی تیتم خونه با جیمین دوست بودم ولی اون و یه خانواده گرفته بود ولی بازم باهم حرف میزدیم..... به یه خونه رسیدیم
اینجا کجاست
جیمین:خونه ی من
هوم
جیمین: میخوای یه چیزی ببینی
چی
جیمین:.........
ادامه دارد
۵۰۹
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.