شبخاص ...
#شب_خاص. Part 8
که یهو دیدم تهیونگ داره کسی حرف میزنه وایسا من داشتم حسادت میکردم چرا برای این درسته که باهم رقصیدیم ولی دلیل نمیشه که بهش حسودیم بشه
ویو تهیونگ•
داشتیم با جیهوپ میرفتیم که جیمینو دیدم
جیمین:سلام خیلی خوشحالم که میبینمت(با لبخند)
_منم چطوری
جیمین:خوبم ممنون تو چی خبری نیست(لبخند شیطانی)
تا اومدم چیزی بگم جیهوپ پرید وسط که حرفم تو دهنم موند
جیهوپ:خب شاید یه خبرهایی باشه مگه نه تهیونگ جان
_ خب میدونی چیزه بعدا در موردش بحث میکنیم بیاید بریم راستی تو چی جیمین جفتتو پیدا کردی
جیمین:نه ولی میترسم پیده بشه
_ نگران نباش چیزی نمیشه(با طعنه)
جیمین:این دوباره شوخیش گرفت
نویسنده:خب بزارید یه توضیح کوچیک بدم جیمین و جیهوپ بهترین دوستای تهیونگ هستن تهیونگ با کسایی که خوبه مهربونه و رفتار سردی نداره💌
ویو یونگی•
نشسته بودم از آدما بدم میاد دلم می خواد تنها باشم با کسی که(منظورش امگاش هست)دوستم داره وقت بگذرونم
ویو تهیونگ•
داشتیم با جیمین حرف میزدیم که چشمم به یونگی خورد
_ سلام یونگی حالت چطوره
یونگی:سلام پسر خوبم ممنون تو چطوری
_ منم خوبم چیشده پکری
یونگی:نه چیزی نیست فقط زیادی احساس تنهایی میکنم
_ تا مارو داری غمت نباشه درضمن امروز جشنه پس ناراحتی برای چند ساعت باید بره خونه خالش(عجب چیزی😂)
یونگی:اوهوم
ویو یونگی•
داشتم با تهیونگ که همیشه و همه جا کنارم بوده و ازم طرفداری کرده حرف میزدم که یهو....
خب خوشگلا اینم از این پارت، پارت بعد رو به زودی آپلود میکنم لایک یادتون نره اگه چیزی درخواستی داشتید داخل ناشناس یا پی بگید بوثث بهتون💖✨
که یهو دیدم تهیونگ داره کسی حرف میزنه وایسا من داشتم حسادت میکردم چرا برای این درسته که باهم رقصیدیم ولی دلیل نمیشه که بهش حسودیم بشه
ویو تهیونگ•
داشتیم با جیهوپ میرفتیم که جیمینو دیدم
جیمین:سلام خیلی خوشحالم که میبینمت(با لبخند)
_منم چطوری
جیمین:خوبم ممنون تو چی خبری نیست(لبخند شیطانی)
تا اومدم چیزی بگم جیهوپ پرید وسط که حرفم تو دهنم موند
جیهوپ:خب شاید یه خبرهایی باشه مگه نه تهیونگ جان
_ خب میدونی چیزه بعدا در موردش بحث میکنیم بیاید بریم راستی تو چی جیمین جفتتو پیدا کردی
جیمین:نه ولی میترسم پیده بشه
_ نگران نباش چیزی نمیشه(با طعنه)
جیمین:این دوباره شوخیش گرفت
نویسنده:خب بزارید یه توضیح کوچیک بدم جیمین و جیهوپ بهترین دوستای تهیونگ هستن تهیونگ با کسایی که خوبه مهربونه و رفتار سردی نداره💌
ویو یونگی•
نشسته بودم از آدما بدم میاد دلم می خواد تنها باشم با کسی که(منظورش امگاش هست)دوستم داره وقت بگذرونم
ویو تهیونگ•
داشتیم با جیمین حرف میزدیم که چشمم به یونگی خورد
_ سلام یونگی حالت چطوره
یونگی:سلام پسر خوبم ممنون تو چطوری
_ منم خوبم چیشده پکری
یونگی:نه چیزی نیست فقط زیادی احساس تنهایی میکنم
_ تا مارو داری غمت نباشه درضمن امروز جشنه پس ناراحتی برای چند ساعت باید بره خونه خالش(عجب چیزی😂)
یونگی:اوهوم
ویو یونگی•
داشتم با تهیونگ که همیشه و همه جا کنارم بوده و ازم طرفداری کرده حرف میزدم که یهو....
خب خوشگلا اینم از این پارت، پارت بعد رو به زودی آپلود میکنم لایک یادتون نره اگه چیزی درخواستی داشتید داخل ناشناس یا پی بگید بوثث بهتون💖✨
- ۱.۷k
- ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط