Part ۲۵(آخر)

(ویو ۱سال بعد کوک)

الان یک سال از اون شب میگذره من صاحب یه دختر کوچولو شدم که اسمش رو گذاشتیم (ایو)
تهیونگ برام اطلاع‌هات اون هرزه خانوم(لارا) رو فرستاد و حقیقت رو فهمید که اون جاسوس مخفی باند دشمن بود که ازش پول و اطلاعات باندشون رو بدزه دور از اینا ات رو خیلی روست دارم و همچنین (ایو ) رو با هم یه خانواده ۳نفره تشکیل دادیم و کلی از اون زندگی مکافات در اومدم همین امیدوارم از داستان زندگیم خوشت اومده باش بوس ))))))))
بای *~*
دیدگاه ها (۱)

https://harfeto.timefriend.net/17593472644540

عکس از خودم بزارم این پست حمایت بشه میزارم سی سیا 🥲🙂

۲۴

خیلی مهم دوستان 😄😅🥲

#Multi_party#The_last_sunset_side_by_sidepart:2(والنتینا)نوی...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۳۲جی: کجا بریم دخترالارا:بریم اول رستو...

خون آشام عزیز (64)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط