پارت۳۰
۲ لباس ا.ت برای کنسرت
۳ لباس جنی برای کنسرت
۴ لباس سومی برای کنسرت
۵لباس لیا برای کنسرت
۶ لباس سانا برای کنسرت
۷ لباس مینی برای کنسرت
۸ لباس لرا برای کنسرت
کوک: خداااافظ
ا.ت: خدافظظظظ
همه خدافظظظظ
ا.ت ویو:
از همه خدافظی کردیم و سوار ماشین شدیم . کوک منو رسوند خونه و خودش هم رفت خونه خودش. وقتی خواستم پیاده بشم قبلش بغلش کردم و بهش گفتم: دوستت دارم بانی خوشگلمممم.
کوک: منم عاشقتم سنجابممممم
ا.ت : فردا میبینمت .خدافظظ
کوک: خدافظظظظ
تا آمدم پیاده بشم کوک دستمو گرفت و برم گردون
کوک: برای فردا لباس باز نپوشیا.....
ا.ت: چشم آقای جئون غیرتی . اجازه مرخص شدن میدین؟
کوک: آفرین گود گرل . بله بفرمایین مرخصین
ا.ت: 😐ممنان . خدافظظظظ
کوک: خدافظظظظ
و ا.ت رفت خونش و کوک هم برگشت به خونه خودش .
وقتی رسیدم رفتم لباسمو در آوردم و رفتم یه دوش ۱۵ گرفتم و آمدم بیرون . رفتم پایین یکم آب خوردم و آمدم بالا لباس پوشیدم و موهامو خشک کردم و پریدم رو تختم . یکم تو اینستا چرخیدم و بعدش که چشمام گرم شد خوابیدم.
پرش زمانی به صبح
ا.ت ویو:
صبح یاعت۸:۲۷ بیدار شدم . چند بار پلک زدم که همه چیز برام واضح شد . بعدش یه کش و قوسی به بدنم دادم و بالاخره از تختم دل کندم . رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و آمدم بیرون رفتم لباسمو با یه تیشرت لانگ عوض کردم و موهامو شونه کردم . رفتم پایین برای خودم صبحانه درست کردم و خوردم .
وقتی تموم شد طرفا رو شستم و رفتم بالا توی اتاقم . روی پروژه ی دانشگاهی کار کردم و بالاخره ساعت۱۲:۳۳ تموم شد . گرسنم شده بود رفتم یه دوکبوکی درست کردم و آوردم جلوی تلویزیون نشستم و فیلم گذاشتم و غذامو خوردم . وقتی غذام تموم شد طرفا رو شستم و رفتم رو مبل دراز کشیدم و کتاب خوندم که نفهمیدم کی خوابم برد .
وقتی بیدار شدم ساعت۵:۱۵بود واااای چقدر خوابیدم
سریع بلند شدم رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و آمدم بیرون . رفتم موهامو خشک کردم و اوتو رو زدم تو برق .
وقتی گرم شد شروع کردم اوتو کردن موهام و چتری هام که موهام صاف صاف صاف شد .
بعدش رفتم یه میکاپ لایت خیلی خوشگل انجام دادم . اوووووف چه جیگری شدم ( بل 😐)
بعدش رفتم طبقه پایین دلم یه چیز شیرین میخوااااست . شکلات برداشتم و خوردم و دوباره برگشتم بالا تو اتاقم .
رفتم لباسمو از توی کمد در آوردم و پوشیدمش ( عکس لباس رو گذاشتم )
لباسم قرمز بود و خیلی خوشگل بووود . دوستش دارم. کیف و کفش قرمز رو هم با کت مشکی بلندم برداشتم گذاشتم رو تخت . رفتم به لباسم عطر زدم و ست جواهراتم رو انداختم و کفشمو پوشیدم . گوشی و ایرپادم و یه عطر کوچولو و همینطور میآید خونم رو توش کیفم گذاشتم و رفتم پایین .
............................
۳ لباس جنی برای کنسرت
۴ لباس سومی برای کنسرت
۵لباس لیا برای کنسرت
۶ لباس سانا برای کنسرت
۷ لباس مینی برای کنسرت
۸ لباس لرا برای کنسرت
کوک: خداااافظ
ا.ت: خدافظظظظ
همه خدافظظظظ
ا.ت ویو:
از همه خدافظی کردیم و سوار ماشین شدیم . کوک منو رسوند خونه و خودش هم رفت خونه خودش. وقتی خواستم پیاده بشم قبلش بغلش کردم و بهش گفتم: دوستت دارم بانی خوشگلمممم.
کوک: منم عاشقتم سنجابممممم
ا.ت : فردا میبینمت .خدافظظ
کوک: خدافظظظظ
تا آمدم پیاده بشم کوک دستمو گرفت و برم گردون
کوک: برای فردا لباس باز نپوشیا.....
ا.ت: چشم آقای جئون غیرتی . اجازه مرخص شدن میدین؟
کوک: آفرین گود گرل . بله بفرمایین مرخصین
ا.ت: 😐ممنان . خدافظظظظ
کوک: خدافظظظظ
و ا.ت رفت خونش و کوک هم برگشت به خونه خودش .
وقتی رسیدم رفتم لباسمو در آوردم و رفتم یه دوش ۱۵ گرفتم و آمدم بیرون . رفتم پایین یکم آب خوردم و آمدم بالا لباس پوشیدم و موهامو خشک کردم و پریدم رو تختم . یکم تو اینستا چرخیدم و بعدش که چشمام گرم شد خوابیدم.
پرش زمانی به صبح
ا.ت ویو:
صبح یاعت۸:۲۷ بیدار شدم . چند بار پلک زدم که همه چیز برام واضح شد . بعدش یه کش و قوسی به بدنم دادم و بالاخره از تختم دل کندم . رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و آمدم بیرون رفتم لباسمو با یه تیشرت لانگ عوض کردم و موهامو شونه کردم . رفتم پایین برای خودم صبحانه درست کردم و خوردم .
وقتی تموم شد طرفا رو شستم و رفتم بالا توی اتاقم . روی پروژه ی دانشگاهی کار کردم و بالاخره ساعت۱۲:۳۳ تموم شد . گرسنم شده بود رفتم یه دوکبوکی درست کردم و آوردم جلوی تلویزیون نشستم و فیلم گذاشتم و غذامو خوردم . وقتی غذام تموم شد طرفا رو شستم و رفتم رو مبل دراز کشیدم و کتاب خوندم که نفهمیدم کی خوابم برد .
وقتی بیدار شدم ساعت۵:۱۵بود واااای چقدر خوابیدم
سریع بلند شدم رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و آمدم بیرون . رفتم موهامو خشک کردم و اوتو رو زدم تو برق .
وقتی گرم شد شروع کردم اوتو کردن موهام و چتری هام که موهام صاف صاف صاف شد .
بعدش رفتم یه میکاپ لایت خیلی خوشگل انجام دادم . اوووووف چه جیگری شدم ( بل 😐)
بعدش رفتم طبقه پایین دلم یه چیز شیرین میخوااااست . شکلات برداشتم و خوردم و دوباره برگشتم بالا تو اتاقم .
رفتم لباسمو از توی کمد در آوردم و پوشیدمش ( عکس لباس رو گذاشتم )
لباسم قرمز بود و خیلی خوشگل بووود . دوستش دارم. کیف و کفش قرمز رو هم با کت مشکی بلندم برداشتم گذاشتم رو تخت . رفتم به لباسم عطر زدم و ست جواهراتم رو انداختم و کفشمو پوشیدم . گوشی و ایرپادم و یه عطر کوچولو و همینطور میآید خونم رو توش کیفم گذاشتم و رفتم پایین .
............................
۵.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.