love or friend
love or friend
part79
تهیونگ
تهیونگ: الان زنگ میزنم دکتر بیاد
ا/ت: نه نه گفتم خوبم
تهیونگ: یعنی چی کجا خوبی تو خوبی بچم که خوب نیست بیا بریم دکتر
ا/ت: باشه
ا/ت رو بردم دکتر
ا/ت: میترسم اتفاقی....
تهیونگ: هیچی نشده برو چیزی نشده من اینجا منتظرم
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
پشت در اتاق منتظر بودم ا/ت اومد
تهیونگ: خوبی
ا/ت: اره بیا داخل
تهیونگ: باشه
👩🏼⚕️: مشکلی نیست ماهی یه بار باید بیاد و اینکه باید هروز از این قرص ها بخوری
ا/ت: ممنون
👩🏼⚕️: کوچولو داره میره تو چهار ماه حواستون خیلی باشه
ا/ت:حتما بریم تهیونگ
تهیونگ: بریم
ا/ت: بریم شرکت
تهیونگ: نه
ا/ت: چرا؟ من میخوام برم اونجا
تهیونگ: گفتم نه
ا/ت: پس کجا میخوایم بریم؟
تهیونگ: هرجا که گفتی
ا/ت: بریم شرکت
تهیونگ: باشه
رفتیم شرکت
ا/ت: میشه تو اتاقت بشینم
تهیونگ: باشه من کار دارم تو بشین
ا/ت: باشه
ده دقیقه بعد
ا/ت: تهیونگ میشه یه سوال بپرسم
تهیونگ: بپرس
ا/ت: تو مشکلی با بچم نداری
تهیونگ: نه بچه خودمه
ا/ت: راستشو بگو
تهیونگ: من الان به این فک نمیکنم به این دارم فک میکنم که دکتره گفت بچت داره میره تو چهار ماهگی ولی تو چهار ماه پیش که با من بودی
ا/ت: میخوای بگی من بهت خیانت کردم
تهیونگ: نه خب نمیدونم واقعا تو چرا اینکارو باهام کردی؟
ا/ت: بزار بعد بهت میگم
تهیونگ: همین الان بگو
ا/ت: راستش لیان هیچوقت دوس پسر من نبود و اینکه من دوسش نداشتم
تهیونگ: پس این بچه از کجا اومد؟
ا/ت: این بچه ماله لیان نیست
تهیونگ: ها؟
ا/ت: من از لیان استفاده میکردم که نشون بدم منم میتونم به جز تو دوس پسری داشته باشم
تهیونگ: پس بگو بچه ماله کیه؟
ا/ت: در اصل پدر بچه تویی
تهیونگ: ا/ت چی میگی؟
ا/ت: راس میگم وقتی که تو سفر بودی فهمیدم
تهیونگ: پس چرا زودتر بهم نگفتی
ا/ت: نمیتونستم
تهیونگ: من باید برم
ا/ت: کجا صبر کن تهیونگ نرو منو ببخش
تهیونگ: یه جایی کار دارم باید برم شب باهم صحبت میکنیم
ا/ت: باشه امشب میای خونه دیگه
تهیونگ: اره پس کجا میخوام برم؟
#فیک
#سناریو
part79
تهیونگ
تهیونگ: الان زنگ میزنم دکتر بیاد
ا/ت: نه نه گفتم خوبم
تهیونگ: یعنی چی کجا خوبی تو خوبی بچم که خوب نیست بیا بریم دکتر
ا/ت: باشه
ا/ت رو بردم دکتر
ا/ت: میترسم اتفاقی....
تهیونگ: هیچی نشده برو چیزی نشده من اینجا منتظرم
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
پشت در اتاق منتظر بودم ا/ت اومد
تهیونگ: خوبی
ا/ت: اره بیا داخل
تهیونگ: باشه
👩🏼⚕️: مشکلی نیست ماهی یه بار باید بیاد و اینکه باید هروز از این قرص ها بخوری
ا/ت: ممنون
👩🏼⚕️: کوچولو داره میره تو چهار ماه حواستون خیلی باشه
ا/ت:حتما بریم تهیونگ
تهیونگ: بریم
ا/ت: بریم شرکت
تهیونگ: نه
ا/ت: چرا؟ من میخوام برم اونجا
تهیونگ: گفتم نه
ا/ت: پس کجا میخوایم بریم؟
تهیونگ: هرجا که گفتی
ا/ت: بریم شرکت
تهیونگ: باشه
رفتیم شرکت
ا/ت: میشه تو اتاقت بشینم
تهیونگ: باشه من کار دارم تو بشین
ا/ت: باشه
ده دقیقه بعد
ا/ت: تهیونگ میشه یه سوال بپرسم
تهیونگ: بپرس
ا/ت: تو مشکلی با بچم نداری
تهیونگ: نه بچه خودمه
ا/ت: راستشو بگو
تهیونگ: من الان به این فک نمیکنم به این دارم فک میکنم که دکتره گفت بچت داره میره تو چهار ماهگی ولی تو چهار ماه پیش که با من بودی
ا/ت: میخوای بگی من بهت خیانت کردم
تهیونگ: نه خب نمیدونم واقعا تو چرا اینکارو باهام کردی؟
ا/ت: بزار بعد بهت میگم
تهیونگ: همین الان بگو
ا/ت: راستش لیان هیچوقت دوس پسر من نبود و اینکه من دوسش نداشتم
تهیونگ: پس این بچه از کجا اومد؟
ا/ت: این بچه ماله لیان نیست
تهیونگ: ها؟
ا/ت: من از لیان استفاده میکردم که نشون بدم منم میتونم به جز تو دوس پسری داشته باشم
تهیونگ: پس بگو بچه ماله کیه؟
ا/ت: در اصل پدر بچه تویی
تهیونگ: ا/ت چی میگی؟
ا/ت: راس میگم وقتی که تو سفر بودی فهمیدم
تهیونگ: پس چرا زودتر بهم نگفتی
ا/ت: نمیتونستم
تهیونگ: من باید برم
ا/ت: کجا صبر کن تهیونگ نرو منو ببخش
تهیونگ: یه جایی کار دارم باید برم شب باهم صحبت میکنیم
ا/ت: باشه امشب میای خونه دیگه
تهیونگ: اره پس کجا میخوام برم؟
#فیک
#سناریو
۵۷.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.