☆کَهکِشان☆
☆کَهکِشان☆
{پارتِ اوَل}
<diyana>
صبح پاشدم که برم از دانشگاه انصراف بدم و ترک تحصیل کنم
6:30am
زنگ ساعتم رو خاموش کردم پاشدم رفتم سرویس کارای مربوط رو انجام دادم.چون دیشب حموم رفته بودم دیگه صبح نرفتم.
(Stayle)
شلوار بگ آبی دونه برفی
بادی مشکی استین بلند انگشتی
شومیز نارنجی که رگه های مشکی ریز داشت
مقنعه مشکی
کفش ال استار مشکی
کانسیلر
ضد افتاب
خط چشم نازک
تینت
مهناز:دیانا بیا صبحونه بخور
دیانا:نه مامان برم
مهناز :ای بابا پس بیا برات لقمه بگیرم بخور
دیانا:مرسی عشقم بای
مهناز:قربونت برم خدافط
20min...
از پله ها رفتم بالا و رسیدم اتاق مدیر در زدمو رفتم داخل
مدیر:سلام خانم رحیمی بفرماید
دیانا:سلام اقای ایزدیان من واسه انصراف اومده بودم
مدیر:واقعا چه حیف ولی هرموقع میخواستید برگردید من درخدمتم بفرمایید اینم امضا.خسته نباشید
دیانا:دستتون درد نکنه وقتون بخیر
رفتم نشستم تو حیاط دانشگاه یکم تا اسنپ بیاد
ساندویچی که مامان داده بودو خوردمو اسنپ رسیدو ادرس خونه ستایش دادمو رفتم خونشون
40min...
زنگ زدمو درو باز کرد
ستایش بهترین دوستمه از بچگی باهاش دوست بودم
جفتمون عکاسی میکردیمو میذاشتیم تو اینستا من فالوورام20kستایش فالووراش19.8kبود
دیانا:بدو ستایش حاظر شو
ستایش:اومدم
(Stayle)setayesh
شلوار مام استایل مشکی
کراپ آبی کمرنگ
کت لی مشکی کوتاه
دورگ ابی
کفش(از این کفشای که مارک خاصی ندارن و بدون لژن از اونا)مشکی
کرمپودر
کانسیلر
خط چشم گربه ای
رژ هلویی
ادامه دارد...
{پارتِ اوَل}
<diyana>
صبح پاشدم که برم از دانشگاه انصراف بدم و ترک تحصیل کنم
6:30am
زنگ ساعتم رو خاموش کردم پاشدم رفتم سرویس کارای مربوط رو انجام دادم.چون دیشب حموم رفته بودم دیگه صبح نرفتم.
(Stayle)
شلوار بگ آبی دونه برفی
بادی مشکی استین بلند انگشتی
شومیز نارنجی که رگه های مشکی ریز داشت
مقنعه مشکی
کفش ال استار مشکی
کانسیلر
ضد افتاب
خط چشم نازک
تینت
مهناز:دیانا بیا صبحونه بخور
دیانا:نه مامان برم
مهناز :ای بابا پس بیا برات لقمه بگیرم بخور
دیانا:مرسی عشقم بای
مهناز:قربونت برم خدافط
20min...
از پله ها رفتم بالا و رسیدم اتاق مدیر در زدمو رفتم داخل
مدیر:سلام خانم رحیمی بفرماید
دیانا:سلام اقای ایزدیان من واسه انصراف اومده بودم
مدیر:واقعا چه حیف ولی هرموقع میخواستید برگردید من درخدمتم بفرمایید اینم امضا.خسته نباشید
دیانا:دستتون درد نکنه وقتون بخیر
رفتم نشستم تو حیاط دانشگاه یکم تا اسنپ بیاد
ساندویچی که مامان داده بودو خوردمو اسنپ رسیدو ادرس خونه ستایش دادمو رفتم خونشون
40min...
زنگ زدمو درو باز کرد
ستایش بهترین دوستمه از بچگی باهاش دوست بودم
جفتمون عکاسی میکردیمو میذاشتیم تو اینستا من فالوورام20kستایش فالووراش19.8kبود
دیانا:بدو ستایش حاظر شو
ستایش:اومدم
(Stayle)setayesh
شلوار مام استایل مشکی
کراپ آبی کمرنگ
کت لی مشکی کوتاه
دورگ ابی
کفش(از این کفشای که مارک خاصی ندارن و بدون لژن از اونا)مشکی
کرمپودر
کانسیلر
خط چشم گربه ای
رژ هلویی
ادامه دارد...
۳.۴k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.