دزیره ویکوک
_ باید بجنگیم... نه برای خوشبختی... بلکه برای آرام شدن
قلبامون.
تهیونگ با دهان بسته تک خنده ای کرد و خاکستر سیگار رو
روی شیشه ی میز عسلی ریخت:
_ قلبای ما آروم نمیشه جونگکوکا... تا درمانش و پیدا نکنی
آروم نمیشه.
جونگکوک سرش رو پایین انداخت و نفس عمیقی کشید،
دست گرمش رو روی دست سرد تهیونگ گذاشت و بدون پلک
زدن به جفت چشمهاش زل زد:
_ درمانش و پیدا میکنیم... اگه نشد، خودم درمانش میشم.
" اون موقع نمیدونستم چی میگم... شاید نمی فهمیدم اما من
با اینکار رسما میخواستم با پای برهنه روی آتش قلب سوخته
ی تهیونگ راه برم..."
جئون جونگکوک، فوریه ی 1991
..........................................................................................
خب خب اینم قسمت ۴ دزیره ویکوک امیدوارم خوشتون اومده باشه شب یا فردا صبح پارت جدید و یکم طولانی دوست پسر جذاب من اپ میشه
قلبامون.
تهیونگ با دهان بسته تک خنده ای کرد و خاکستر سیگار رو
روی شیشه ی میز عسلی ریخت:
_ قلبای ما آروم نمیشه جونگکوکا... تا درمانش و پیدا نکنی
آروم نمیشه.
جونگکوک سرش رو پایین انداخت و نفس عمیقی کشید،
دست گرمش رو روی دست سرد تهیونگ گذاشت و بدون پلک
زدن به جفت چشمهاش زل زد:
_ درمانش و پیدا میکنیم... اگه نشد، خودم درمانش میشم.
" اون موقع نمیدونستم چی میگم... شاید نمی فهمیدم اما من
با اینکار رسما میخواستم با پای برهنه روی آتش قلب سوخته
ی تهیونگ راه برم..."
جئون جونگکوک، فوریه ی 1991
..........................................................................................
خب خب اینم قسمت ۴ دزیره ویکوک امیدوارم خوشتون اومده باشه شب یا فردا صبح پارت جدید و یکم طولانی دوست پسر جذاب من اپ میشه
۳.۹k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.