پسری با باندانای قرمز پارت ⁸
خوابیدیم و فردا صبحش که با خوک کلاس داشتیم همه ی چیزا رو آماده کردیم . استاد اومد داخل کلاس . صبق معمول اول شکمش اومد بعد خودش . اومد نشست که تلپ . افتاد .
استاد : کدوم بی همه چیزی این کارو کرده .
کلاس که فقط میخندید .
بلند شد و با اخم اون صندلی عه که چسب داشت رو آورد و نشست روش . آخر کلاس خواست بلند بشه که دید نمیتونه . دوباره شروع به خندیدن کردیم . وقتی زور زد که بلند شد شلوارش پاره شد . هر هر ما عصبی ترش میکرد. رفت که از در خارج بشه آب و کف ریخته شد روش . نعره ی بلندی زد که همه بی صدا میخندیدیم . استعفا داد و رفت خونش . ما که دیگه انقدر خندیده بودیم دل درد داشتیم .
ا/ت : کی انکارو کرد ؟ 🤣
+ 😂 ما
ا/ت : دمت گرم خوشم اومد . حقش بود گنده بک 😂
+ چاکر شما 😂
رفتیم استراحت . نشستیم سر یکی از شاخه های درخت داخل دانشگاه .
دیدم چهار تا دخترا دارن میان که بشینن زیر درخت . پسرا رو هل دادم تا بیشتر پشت شاخه ها پنهان بشیم . اومدن نشستن ما هم به حرفاشون گوش میدادیم .
مینهی : این پسرا چقد چرتن . اوسکلای از خود راضی .
قیافه ی متفکری به خودم گرفتم 🤨 .
ا/ت : خیلی گاون .
جون منننن ؟؟😐 یعنی ما گاویم ؟؟😐
مینهو : دقیقا . حال به هم زنا .
ما حال به هم زنیم ؟؟😐 به پسرا نگاه کردم که همشون داشتن پوکر نگاه همدیگه میکردن😐 .
هانیون سا : دیروز چقد خودشیرین بازی دراوردن . عنترای سیاه . عه تویی ( ادای جیهوپ رو درآورد ) عوق عوق عوق .
هممون با هم از روی درخت پریدیم پایین که سه متر پریدن هوا .
ا/ت : حلال زاده هم هستن 😂😂 . خاک تو سرت هانیون نگا کن اینجاست باهاشونه 😂😂 .
هانیون : من ؟ کی ؟ این ؟ نه . کجا ؟
ا/ت : هانیون 😐 .
هانیون : ها ؟😐 جیغغغغ اینا اینجا چیکار میکنن ؟😱
+ سه ساعته داریم صیغه تو گوش خر میخونیم ؟؟
استاد : کدوم بی همه چیزی این کارو کرده .
کلاس که فقط میخندید .
بلند شد و با اخم اون صندلی عه که چسب داشت رو آورد و نشست روش . آخر کلاس خواست بلند بشه که دید نمیتونه . دوباره شروع به خندیدن کردیم . وقتی زور زد که بلند شد شلوارش پاره شد . هر هر ما عصبی ترش میکرد. رفت که از در خارج بشه آب و کف ریخته شد روش . نعره ی بلندی زد که همه بی صدا میخندیدیم . استعفا داد و رفت خونش . ما که دیگه انقدر خندیده بودیم دل درد داشتیم .
ا/ت : کی انکارو کرد ؟ 🤣
+ 😂 ما
ا/ت : دمت گرم خوشم اومد . حقش بود گنده بک 😂
+ چاکر شما 😂
رفتیم استراحت . نشستیم سر یکی از شاخه های درخت داخل دانشگاه .
دیدم چهار تا دخترا دارن میان که بشینن زیر درخت . پسرا رو هل دادم تا بیشتر پشت شاخه ها پنهان بشیم . اومدن نشستن ما هم به حرفاشون گوش میدادیم .
مینهی : این پسرا چقد چرتن . اوسکلای از خود راضی .
قیافه ی متفکری به خودم گرفتم 🤨 .
ا/ت : خیلی گاون .
جون منننن ؟؟😐 یعنی ما گاویم ؟؟😐
مینهو : دقیقا . حال به هم زنا .
ما حال به هم زنیم ؟؟😐 به پسرا نگاه کردم که همشون داشتن پوکر نگاه همدیگه میکردن😐 .
هانیون سا : دیروز چقد خودشیرین بازی دراوردن . عنترای سیاه . عه تویی ( ادای جیهوپ رو درآورد ) عوق عوق عوق .
هممون با هم از روی درخت پریدیم پایین که سه متر پریدن هوا .
ا/ت : حلال زاده هم هستن 😂😂 . خاک تو سرت هانیون نگا کن اینجاست باهاشونه 😂😂 .
هانیون : من ؟ کی ؟ این ؟ نه . کجا ؟
ا/ت : هانیون 😐 .
هانیون : ها ؟😐 جیغغغغ اینا اینجا چیکار میکنن ؟😱
+ سه ساعته داریم صیغه تو گوش خر میخونیم ؟؟
۱۳.۲k
۲۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.