✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎⁶⁴
+جی یون داری میری رو مخم (یکم داد)
~چیه بهت بر خورد
~مگه من چی از اون کم دارم اون ولت کرده جونگ کوک چرا نمیخوای بفهمی
+بسه دیگه دهنت و ببند (داد)
~اصلا میدونی چیه خیلی خوشحالم که رفته خیلی خوشحالم که تلاش هام بی نتیجه نموند
+خف......چه تلاشی ؟
جی یون میخواست خودشو بزنه به اون راه
و کوک شک کرده بود
~چی میگی
شاید اون میدونه ا/ت چرا رفته
+جی یون دقیقا بگو منظورت چیه
~خیالت راحت اون از تو دست کشیده (میخواست بره که کوک دستشو کشید)
~آی دستم چیکار میکنی دردم گرفت
+چیکار کردی (عصبی)
~چی میگی (جونگ کوک باهوش تر از این حرفاس)
+جی یون نزار کنترلمو از دست بدم خودت بگو چیکار کردی
~من...من کاری نکردم که..........آی دستم
+حرف حالیت نیس
~چرا با من اینجوری رفتار میکنی......اصلا هر کاری کردم حقشه...چطوری میتونه بمونه وقتی فک میکنه منو تو اونشب رابطه داشتیم
+چ...چی.....کدوم.شب
~همون شب که پیش جیمین بودیم ا/ت فک کرد که ما اونشب با هم بودیم
+چی میگی
~باور نمیکنی ........ا/ت به گوشیت زنگ زد و من جواب دادم و گفتم پیش منی ......تو باشی چه فکری میکنی.........الانم فکر میکنی ا/ت برمیگرده(پوز خند)
جونگ کوک تا شنید دستش شل شد و تو فکر رفت
~خودت متوجه نبودی ولی هر وقت اون بهت نیاز داشت پیش من بودی......چون هنوزم منو دوست داری
+برو بیرون
~باشه هر وقت به خودت اومدی باهم صحبت میکنیم.....ولی بدون من تو سرنوشت و آینده تو ام.
باورم نمیشه چیکار کرده الان که فکر میکنم میفهمم...
من همیشه اونو تنها گذاشتم....من چقد عوضی بودم.....آخه چرا
صبح:
خیلی خب تصمیمو گرفتم...
اول باید برم با جیمین حرف بزنم
••••••••••••••••••••
ج:مطمئنی ؟
+آره
ج: آخه چطوری میخوای پیداش کنی
+با التماس با گشتن هر کاری که بتونم
ج: دیوونه شدی
+آره
ج: از همین میترسیدم
ج: تو حتی نمیدونی اون کدوم شهره چطوری میخوای اینکار و انجام بدی
+عح گیر نده دیگه کمکم میکنی یا نه
ج:آره..........
+ایول ....
ج: چه نوع کمکی
+بهت میگم
~چیه بهت بر خورد
~مگه من چی از اون کم دارم اون ولت کرده جونگ کوک چرا نمیخوای بفهمی
+بسه دیگه دهنت و ببند (داد)
~اصلا میدونی چیه خیلی خوشحالم که رفته خیلی خوشحالم که تلاش هام بی نتیجه نموند
+خف......چه تلاشی ؟
جی یون میخواست خودشو بزنه به اون راه
و کوک شک کرده بود
~چی میگی
شاید اون میدونه ا/ت چرا رفته
+جی یون دقیقا بگو منظورت چیه
~خیالت راحت اون از تو دست کشیده (میخواست بره که کوک دستشو کشید)
~آی دستم چیکار میکنی دردم گرفت
+چیکار کردی (عصبی)
~چی میگی (جونگ کوک باهوش تر از این حرفاس)
+جی یون نزار کنترلمو از دست بدم خودت بگو چیکار کردی
~من...من کاری نکردم که..........آی دستم
+حرف حالیت نیس
~چرا با من اینجوری رفتار میکنی......اصلا هر کاری کردم حقشه...چطوری میتونه بمونه وقتی فک میکنه منو تو اونشب رابطه داشتیم
+چ...چی.....کدوم.شب
~همون شب که پیش جیمین بودیم ا/ت فک کرد که ما اونشب با هم بودیم
+چی میگی
~باور نمیکنی ........ا/ت به گوشیت زنگ زد و من جواب دادم و گفتم پیش منی ......تو باشی چه فکری میکنی.........الانم فکر میکنی ا/ت برمیگرده(پوز خند)
جونگ کوک تا شنید دستش شل شد و تو فکر رفت
~خودت متوجه نبودی ولی هر وقت اون بهت نیاز داشت پیش من بودی......چون هنوزم منو دوست داری
+برو بیرون
~باشه هر وقت به خودت اومدی باهم صحبت میکنیم.....ولی بدون من تو سرنوشت و آینده تو ام.
باورم نمیشه چیکار کرده الان که فکر میکنم میفهمم...
من همیشه اونو تنها گذاشتم....من چقد عوضی بودم.....آخه چرا
صبح:
خیلی خب تصمیمو گرفتم...
اول باید برم با جیمین حرف بزنم
••••••••••••••••••••
ج:مطمئنی ؟
+آره
ج: آخه چطوری میخوای پیداش کنی
+با التماس با گشتن هر کاری که بتونم
ج: دیوونه شدی
+آره
ج: از همین میترسیدم
ج: تو حتی نمیدونی اون کدوم شهره چطوری میخوای اینکار و انجام بدی
+عح گیر نده دیگه کمکم میکنی یا نه
ج:آره..........
+ایول ....
ج: چه نوع کمکی
+بهت میگم
۲۴.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.