دقیقاسال قبل این موقع بود که دل تو دلم نبود برا اینکه بیا

دقیقاسال قبل این موقع بود که دل تو دلم نبود برا اینکه بیام پیشت و همگی با هم قر بدیم ولی امسال حتی نمیتونم بغلت کنم تا تولدتو بهت تبریک بگم و حتی نمیتونم از دور یه دل سیر نگات کنم . میدونم شاید فک کنی اینایی که مینویسم فقط یه چیزای ظاهری باشن ولی دیگه خسته شدم از تظاهر به بی تفاوتی در حالی که هر روزم با فکر کردن به روزای با تو بودن میگذره میدونم ک ازم بدت میاد ولی نتونسم راحت از کنار این موضوع بگذرم . میدونم شاید به خاطر این حرفا چه چیزایی رو پشت سرم بگی ولی من با وجود همه اینا پا رو غرورم میزارم و تولدتو بهت تبریک میگم و اینکه تو بهترین خواهری بودی که بعد از خواهر خودم دوسش داشتم