از زبان یونگی:
از زبان یونگی:
بعد پیاده روی رفتیم خونه
تا اعضا مارو دیدن به سمتمون
حمله کردن
جین: بگید ببینم شما دوتا چموش
کجا رفته بودید؟
جیمین: بهتون زنگ زدیم جواب ندادید
ا/ت: ببخشید داشتیم پیاده روی میکردیم حواسمون به گوشی هامون
نبود
شوگا: راست میگه
جین: باشه بعدا به حسابتون میرسم
شوگا: باشه ببخشید
اعضا رفتن ا/ت هم رفت توی اتاقش
تصمیم گرفتم از حسم نسبت به ا/ت
به اعضا بگم تا کمکم کنن
شوگا: بچه ها میشه یک لحظه بیاید؟
اعضا اومدن
شوگا: بچه ها یک چیزی میخوام بهتون
بگم، من...من...من...
جونگ کوک: عه بگو دیگه جون به لبمون
کردی
شوگا: من ا/ت رو دوست دارم
اعضا با تعجب چند ثانیه بهم خیره شدن
بعد با صدای بلند از خوشحالی ذوق کردن
شوگا: چه خبرههههه بابا آروم تر
تهیونگ: بگو ببینم چند وقته؟
جیهوپ: اونم تورو دوست داره؟
نامجون: بهش گفتی؟
جین: کی میخوای بهش بگی؟
جیمین: راجبت چه فکری میکنه؟
جونگ کوک: خودش میدونه؟
شوگا: بابا یک دقیقه نفس بگیرید
نه بهش نگفتم و بهتون گفتم که کمکم
کنید
جیمین: به نظرم باید هرچی زودتر بهش بگی
شوگا: میدونم فقط میترسم
نامجون: عه ترسیدن نداره که
فقط کافیه بهش بگی
شوگا: حالا مشکل اینجاست که چطوری
بهش بگم
تهیونگ: به نظرم باید سوپرایزش کنی و بگی
شوگا: چطوری؟
تهیونگ: چمیدونم بابا یک جایی رو با
گل برگ قرمز و شمع و بادکنک تزئین کن
و بهش بگو
جیمین: و بعدش ا/ت رو دعوت کن به
اونجا
جونگ کوک: و بعد جلوش زانو بزن
جین: و توش چشماش با عشق زل بزن
نامجون: و بهش بگو زیباترین در جهان
جیهوپ: تا آخر عمرم عاشقتم
شوگا: بابا تو عمرم از این کارا نکردم
بلد نیستم
جونگ کوک: اههههه تو چقدر خنگی
شوگا: هوی حرف دهنتو بفهم من ازت
بزرگترم ها
جونگ کوک: باشه باشه ببخشید
نامجون: نگران نباش ما کمکت میکنیم
شوگا: ممنونم
داستان از زبان ا/ت: اعضا داشتن حرف
میزدن و منم از اتاق زدم بیرون
ا/ت: ببینم چی دارید پچ پچ میکنید؟
نامجون: هیچی
پرش زمانی به فردا بعد از ظهر
از زبان یونگی: با اعضا فکر کردیم
و قرار شد امشب ا/ت رو سوپرایز کنم
و بهش بگم چه حسی دارم قرار شد
بریم توی یک پارک و اونجا رو
تزئین کنیم ا/ت توی اتاقش خواب بود
با اعضا رفتیم پارک و اونجا رو با شمع و
گل برگ قرمز و بادکنک صورتی تزئین کردیم و یک کیک گرفتیم که روش با
پروانه های آبی و خامه ی سفید تزئین
شده بود منم یک حلقه ی ظریف و زیبا
که گرون ترین حلقه بود و خیلی کمیاب
بود برای ا/ت خریدم به مغازه دار گفتم
زیباترین و گرون ترین حلقه هاشو بیاره
و من گرون ترینشون رو انتخاب کردم
بالاخره باید همه چیزو به پای ا/ت بریزم
(خدا بده شانس🙄)
ادامه دارد....
بعد پیاده روی رفتیم خونه
تا اعضا مارو دیدن به سمتمون
حمله کردن
جین: بگید ببینم شما دوتا چموش
کجا رفته بودید؟
جیمین: بهتون زنگ زدیم جواب ندادید
ا/ت: ببخشید داشتیم پیاده روی میکردیم حواسمون به گوشی هامون
نبود
شوگا: راست میگه
جین: باشه بعدا به حسابتون میرسم
شوگا: باشه ببخشید
اعضا رفتن ا/ت هم رفت توی اتاقش
تصمیم گرفتم از حسم نسبت به ا/ت
به اعضا بگم تا کمکم کنن
شوگا: بچه ها میشه یک لحظه بیاید؟
اعضا اومدن
شوگا: بچه ها یک چیزی میخوام بهتون
بگم، من...من...من...
جونگ کوک: عه بگو دیگه جون به لبمون
کردی
شوگا: من ا/ت رو دوست دارم
اعضا با تعجب چند ثانیه بهم خیره شدن
بعد با صدای بلند از خوشحالی ذوق کردن
شوگا: چه خبرههههه بابا آروم تر
تهیونگ: بگو ببینم چند وقته؟
جیهوپ: اونم تورو دوست داره؟
نامجون: بهش گفتی؟
جین: کی میخوای بهش بگی؟
جیمین: راجبت چه فکری میکنه؟
جونگ کوک: خودش میدونه؟
شوگا: بابا یک دقیقه نفس بگیرید
نه بهش نگفتم و بهتون گفتم که کمکم
کنید
جیمین: به نظرم باید هرچی زودتر بهش بگی
شوگا: میدونم فقط میترسم
نامجون: عه ترسیدن نداره که
فقط کافیه بهش بگی
شوگا: حالا مشکل اینجاست که چطوری
بهش بگم
تهیونگ: به نظرم باید سوپرایزش کنی و بگی
شوگا: چطوری؟
تهیونگ: چمیدونم بابا یک جایی رو با
گل برگ قرمز و شمع و بادکنک تزئین کن
و بهش بگو
جیمین: و بعدش ا/ت رو دعوت کن به
اونجا
جونگ کوک: و بعد جلوش زانو بزن
جین: و توش چشماش با عشق زل بزن
نامجون: و بهش بگو زیباترین در جهان
جیهوپ: تا آخر عمرم عاشقتم
شوگا: بابا تو عمرم از این کارا نکردم
بلد نیستم
جونگ کوک: اههههه تو چقدر خنگی
شوگا: هوی حرف دهنتو بفهم من ازت
بزرگترم ها
جونگ کوک: باشه باشه ببخشید
نامجون: نگران نباش ما کمکت میکنیم
شوگا: ممنونم
داستان از زبان ا/ت: اعضا داشتن حرف
میزدن و منم از اتاق زدم بیرون
ا/ت: ببینم چی دارید پچ پچ میکنید؟
نامجون: هیچی
پرش زمانی به فردا بعد از ظهر
از زبان یونگی: با اعضا فکر کردیم
و قرار شد امشب ا/ت رو سوپرایز کنم
و بهش بگم چه حسی دارم قرار شد
بریم توی یک پارک و اونجا رو
تزئین کنیم ا/ت توی اتاقش خواب بود
با اعضا رفتیم پارک و اونجا رو با شمع و
گل برگ قرمز و بادکنک صورتی تزئین کردیم و یک کیک گرفتیم که روش با
پروانه های آبی و خامه ی سفید تزئین
شده بود منم یک حلقه ی ظریف و زیبا
که گرون ترین حلقه بود و خیلی کمیاب
بود برای ا/ت خریدم به مغازه دار گفتم
زیباترین و گرون ترین حلقه هاشو بیاره
و من گرون ترینشون رو انتخاب کردم
بالاخره باید همه چیزو به پای ا/ت بریزم
(خدا بده شانس🙄)
ادامه دارد....
۰
۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.