قلدر مدرسه
قلدر مدرسه
pt²
راوی:
انا و ات رفتن سر کلاس و معلم با دیدن ات گفت
معلم: بچه ها ساکت دانش اموز جدید داریم
بیا خودت رو معرفی کن
*لی ات هستم
معلم:خیلی مختصر و مفید
خب ات میتونی بشینی...پیش جیمین
جیمین دست بلند کن
جیمین دستش رو بلند کرد و ات با زیر لب گفت
*از این بهتر نمیشد
معلم: چیزی گفتی
*نه
معلم: خوب برو
همه داشتم نگاه ات میکردن چون ات خیلی خوشگل بود
ات رفت سمت جیمین و نشست کنارش
جیمین اروم گفت
-دوباره همو دیدیم
*کاش نمیدیدیم
ات نشت و بیتوجه به درس به بیرون نگاه میکرد که یهو یه چیزی روی پاش حس کرد
برگشت دید تا دست جیمینه
گفت
*دستت رو بردار
-اگه نخوام؟
*دستت رو بردار
-نمیخوام
ات دست جیمین رو با دستش گرفت و سعی کرد دستش رو از روی پاش برداره
ولی نتونست جیمین با یه پوزخند اروم گفت
-بچه زورت نمیرسه
*خفه شو
ات بدون توجه به جیمین روشو کرد اونور
.
.
.
زنگ خورد و کلاس اول تموم شد
ات رفت پیش انا که لیا دختر پیک می کلاس اومد پیش ات و گفت
(علامت لیا💩)
💩هی تو فکر نزدیک شدن به جیمین هم به سرت نزنه ها هرزه
*معلومه هرزه کیه
💩به کی گفتی هرزه
اومد بزنه توی گوش ات که ات دستش رو گرفت و برگردوند و گفت
*حالا کی هرزه هست
💩منم منم غلط کردم
*نمیشنوم؟
💩منم ببخشید
همه بچه ها جمع شده بودن تا ببین چی میشه
ات بعدش با لگد لیا رو از خودش دور کرد و گفت
*انا بیا بریم
•با....شه
حمایت 🖤
pt²
راوی:
انا و ات رفتن سر کلاس و معلم با دیدن ات گفت
معلم: بچه ها ساکت دانش اموز جدید داریم
بیا خودت رو معرفی کن
*لی ات هستم
معلم:خیلی مختصر و مفید
خب ات میتونی بشینی...پیش جیمین
جیمین دست بلند کن
جیمین دستش رو بلند کرد و ات با زیر لب گفت
*از این بهتر نمیشد
معلم: چیزی گفتی
*نه
معلم: خوب برو
همه داشتم نگاه ات میکردن چون ات خیلی خوشگل بود
ات رفت سمت جیمین و نشست کنارش
جیمین اروم گفت
-دوباره همو دیدیم
*کاش نمیدیدیم
ات نشت و بیتوجه به درس به بیرون نگاه میکرد که یهو یه چیزی روی پاش حس کرد
برگشت دید تا دست جیمینه
گفت
*دستت رو بردار
-اگه نخوام؟
*دستت رو بردار
-نمیخوام
ات دست جیمین رو با دستش گرفت و سعی کرد دستش رو از روی پاش برداره
ولی نتونست جیمین با یه پوزخند اروم گفت
-بچه زورت نمیرسه
*خفه شو
ات بدون توجه به جیمین روشو کرد اونور
.
.
.
زنگ خورد و کلاس اول تموم شد
ات رفت پیش انا که لیا دختر پیک می کلاس اومد پیش ات و گفت
(علامت لیا💩)
💩هی تو فکر نزدیک شدن به جیمین هم به سرت نزنه ها هرزه
*معلومه هرزه کیه
💩به کی گفتی هرزه
اومد بزنه توی گوش ات که ات دستش رو گرفت و برگردوند و گفت
*حالا کی هرزه هست
💩منم منم غلط کردم
*نمیشنوم؟
💩منم ببخشید
همه بچه ها جمع شده بودن تا ببین چی میشه
ات بعدش با لگد لیا رو از خودش دور کرد و گفت
*انا بیا بریم
•با....شه
حمایت 🖤
۱۲۶
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.