p8

کوک:بهت گفتم بشین رو صندلی(با عصبانیت زد تو گوش ا.ت)
ا.ت:آییییی(داد)
و ا.ت افتاد رو تخت کوک ناراحت شد ولی طوری که ا.ت افتاده بود اون رو به هوس می انداخت بعد کوک هم کرواتش رو باز کرد و اومد رو تخت
ا.ت:داری چی کار میکنی!!!(تعجب و استرس)
کوک:ببخشید بیب ولی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم(هوس)
ا.ت:تو گفتی نمیریم رو تخت!!!
کوک:زدم زیرش(پوزخند)
و کوک کار خودش رو با ا.ت کرد.
فلش بک به فردا:
ا.ت :من باورم نمیشه تو با من این کارو کردی(ناراحت)
کوک: بی....
ا.ت: نه حتی یک کلمه هم از دهن کثیفت بیرون نیار تو دیشب من رو بی آبرو کردی
کوک:اه..... بسه هی ور ور ور اگه دوباره دهنت رو باز کنی میبرمت رو تخت و همون کار دیشب رو باهات انجام میدم فهمیدی؟؟(عصبانیت)
ا.ت:نه،نه، باشه خفه میشم
فلش بک به شب:....
ادامه دارد.....


های گایز🌹ببخشید که خیلی دیر میزارم واقعا معذرت میخوام😔😔
ولی از این به بعد قول میدم زود زود بزارم😊😊😊
[اگه خوشتون اومد لایک و کامنت یادتون نره🌹🌸🌹🌸]
دیدگاه ها (۵)

p9

p10

p7

پخشش کنیدددد

⁴¹یک ماه بعد ا/ت ا/ت: جونگکوک کوک: جان ا/ت: من تو این برگه ل...

پارت ۶۹ فیک ازدواج مافیایی

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط