☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡part_²⁸ঔৣ͡ ͜
من حاملم با بیبی چکه توی دستم رفتم پایین
ات: سوهو لیندا
لیندا: گفتم اونجا نزارش.... عه ات
ات: من
لیندا: ببینمش
سوهو: ببینم
ات: من باردارم
لیندا: وایییییی دارم خاله میشممم
سوهو: منم دایی میشم
(بچه ها چون لیندا و سوهو خیلی به ات نزدیکن و صمیمی ان)
ات: من..... من دارم مامان میشم(تعجب)
لیندا: آره
ات: وایییقی(جیغغغ)
سوهو: یه نینی به جمع مون اضافه میشه
ات: می خوام کادوی تولد کوک خبر بابا شدنش باشه و حسم بهش
لیند: عالی میشه
سوهو: بله فایتینگ
لیندا: خب برو دور اون میز و یکم به راست بچروخونش
سوهو: خب بیا کمکم
لیندا: اومدم
جونگکوک ویو
جونگکوک: ای غلط کردم جین هیونگ ای
جین: چرا دست زدی به مایتابم
جونگکوک: ببخشیدددد
جین: خوبه
جونگکوک: آخ گوشم
نامجون: جین هیونگ نابودش کردی
جین: خب
جیمین: بچه ها یک کیژی رو می خوام بهتون بگم
تهیونگ: چی
جیمین: ماله خیلی وقته پیشه
جونگکوک: چیه
جیمین: من با لیندا دوست ات قرار میزارم
جونگکوک: اوففف دروغ نگو چه شوخیه بی مزه ای
جیمین: واقعا
جیهوپ: جدی
جیمین: آره
جین: من باور نمیکنم
جیمین: ثابت میکنم
جیمین گوشیش رو در آورد و شماره لیندا رو گرفت و زدش رو بلند گو
جیمین: الو
لیندا: الو
جیمین: سلام عشقم
لیندا: یا سلام موچی
جیمین: خوبی
لیندا: آره وای صداتو شنیدم بهتر شدم
جیمین: منم
لیندا: دلم برات تنگ شده
جیمین: منم
لیندا: ددی میگم....
جیمین: یک لحظه
از رو بلند گو برش داشت
جیمین: خب
لیندا: دلم برات تنگ شده امشب...
جیمین: حتما بیب دیگه چحثخبر
لیندا: هیچی
ات: لیندا بیا دیگه(داد)
لیندا: باشهه
جیمین: کار داری
لیندا: ول کن موچیه عزیزم
جیمین: عشقمی تو
☆͜͡part_²⁸ঔৣ͡ ͜
من حاملم با بیبی چکه توی دستم رفتم پایین
ات: سوهو لیندا
لیندا: گفتم اونجا نزارش.... عه ات
ات: من
لیندا: ببینمش
سوهو: ببینم
ات: من باردارم
لیندا: وایییییی دارم خاله میشممم
سوهو: منم دایی میشم
(بچه ها چون لیندا و سوهو خیلی به ات نزدیکن و صمیمی ان)
ات: من..... من دارم مامان میشم(تعجب)
لیندا: آره
ات: وایییقی(جیغغغ)
سوهو: یه نینی به جمع مون اضافه میشه
ات: می خوام کادوی تولد کوک خبر بابا شدنش باشه و حسم بهش
لیند: عالی میشه
سوهو: بله فایتینگ
لیندا: خب برو دور اون میز و یکم به راست بچروخونش
سوهو: خب بیا کمکم
لیندا: اومدم
جونگکوک ویو
جونگکوک: ای غلط کردم جین هیونگ ای
جین: چرا دست زدی به مایتابم
جونگکوک: ببخشیدددد
جین: خوبه
جونگکوک: آخ گوشم
نامجون: جین هیونگ نابودش کردی
جین: خب
جیمین: بچه ها یک کیژی رو می خوام بهتون بگم
تهیونگ: چی
جیمین: ماله خیلی وقته پیشه
جونگکوک: چیه
جیمین: من با لیندا دوست ات قرار میزارم
جونگکوک: اوففف دروغ نگو چه شوخیه بی مزه ای
جیمین: واقعا
جیهوپ: جدی
جیمین: آره
جین: من باور نمیکنم
جیمین: ثابت میکنم
جیمین گوشیش رو در آورد و شماره لیندا رو گرفت و زدش رو بلند گو
جیمین: الو
لیندا: الو
جیمین: سلام عشقم
لیندا: یا سلام موچی
جیمین: خوبی
لیندا: آره وای صداتو شنیدم بهتر شدم
جیمین: منم
لیندا: دلم برات تنگ شده
جیمین: منم
لیندا: ددی میگم....
جیمین: یک لحظه
از رو بلند گو برش داشت
جیمین: خب
لیندا: دلم برات تنگ شده امشب...
جیمین: حتما بیب دیگه چحثخبر
لیندا: هیچی
ات: لیندا بیا دیگه(داد)
لیندا: باشهه
جیمین: کار داری
لیندا: ول کن موچیه عزیزم
جیمین: عشقمی تو
۱۳.۰k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.