اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۱۱
[ویو ملودی]
من بهترین دوست و داداش دنیا دارم...کسی که می‌ تونم کنارش خودم باشم و راحت صحبت
کنم .. ویلیام از شرکت برگشت..با لبخندی به سمتم اومد بغلم کرد...
ویلیام: دختر کوچولو من ۲۱ سالش شده..‌تبریک می‌ گم خوشگل خانم...
ملودی: ممنون داداش جون
در حالی که به سمت کاناپه می رفت دستم گرفت کنار خودش نشوندم و سرم روی شونه اش ..
قرار داد
ادوارد: خفه اش کردی
ویلیام: این کوچولو خفه نمیشه...
از جیبش سویچی در آورد و داخل دستم قرار داد...
ویلیام: سویچ ماشین جدیدت... هدیه من به تنها دختر کوچولوم
ملودی: ممنون داداش جون...
داداشم و ادوارد داشتن صحبت می کردن منم کنارشون نشسته بودم... درباره شرکت ، باند و
این چیزا صحبت می کردن ...بعد چند مین به سمت میز غذا رفتیم.با خوردن غذا اون دوتا به
سمت اتاق کار و من به سمت اتاقم رفتم ... روی صندلی پشت میز آرایش نشستم....که نوتیف
اومد.... گوشیم برداشتم.. آرتور بود ..
آرتور: غذا خوردی ؟ استراحت کردی ؟
بهش جواب دادم
ملودی: آره..به نظرت داداشام اجازه می دن تا غذا نخوردم برم اتاقم ؟
با دیدن پیامم دوباره پیام داد..
آرتور : خوبه..داداشات با وجود رو مخ بودنشون..یکم آدم هستن...
با یکم تندی جوابش دادم
ملودی: می دونی که روی داداشم حساس هستم دیگه ؟
با دیدنش جواب داد
آرتور: گارد نگیر دیگه.‌‌..خوشم نمیاد فندق کوچولوم ازم ناراحت بشه یا عصبی