موضوع بچه میخوام
پارت ¹
ناریا :
امروز ساعت ۷:۲۴ دقیقه بیدار شودم که دیدم کوک خوابه الهی انگار خرگوشه پیشم خوابید
ناریا : عشقم بیدار شو
عزیزم صبح شود بیدار شو مگه ساعت ۸ نمیخوای بری سرکار
کوک: اهوم( تازه بیدار شود هنوز چشماش باز نکرد)
ناریا: یالا
کوک: جانم عزیزم چی شوده بزار بخوابم خوب
ناریا: یالا بیدار شو تنبلی نکن
کوک: الان بیدار میشم (نشست و حرکات کششی انجام داد
ناریا : خوب من برم صبحونه آماده میکنم
کوک: باشه عشقم
ناریا رفت صبحونه درست کنه و میز رو بچینه
کوک هم وقتی دستاش رو به چشم مالید و بلند شود رفت حموم ۵ مینی و از پله ها رفت پایین و با صبحانه خوش مزه با شیر موز دید و لپ همسرشو بوسید و نشست]
ناریا :
امروز ساعت ۷:۲۴ دقیقه بیدار شودم که دیدم کوک خوابه الهی انگار خرگوشه پیشم خوابید
ناریا : عشقم بیدار شو
عزیزم صبح شود بیدار شو مگه ساعت ۸ نمیخوای بری سرکار
کوک: اهوم( تازه بیدار شود هنوز چشماش باز نکرد)
ناریا: یالا
کوک: جانم عزیزم چی شوده بزار بخوابم خوب
ناریا: یالا بیدار شو تنبلی نکن
کوک: الان بیدار میشم (نشست و حرکات کششی انجام داد
ناریا : خوب من برم صبحونه آماده میکنم
کوک: باشه عشقم
ناریا رفت صبحونه درست کنه و میز رو بچینه
کوک هم وقتی دستاش رو به چشم مالید و بلند شود رفت حموم ۵ مینی و از پله ها رفت پایین و با صبحانه خوش مزه با شیر موز دید و لپ همسرشو بوسید و نشست]
- ۲.۴k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط