ماه در آغوش ابر p1

#درخواستی
#لینو
#دو_پارتی

ماه در اغوش ابر

ویو لینو=
امروز گرمی بود ...و ما اولین اجرا بویم ...خیلی از گروها اومده بودن ...و جالب اینجا بود که بلک پینک بعد از دو سال جدایی با یه عضو پنجم امسال تو گرمی شرکت کردن...من تا حالا عضو پنجمشونو ندیدم ...عه نو بت اجرای بلک پینکه ...اومدن رو صحنه خیلی عادی براشون دست زدیم تا اجرا رو شروع کنن...ولی چرا چهار نفرن..مگه قرار نبود پنج نفر باشن ..ول کن مهم نیست ..وسطای اجراشون بود که یهو یه صدای متفاوت شنیدم ...یه دختر با موهای خیلی بلند و مشکی از یه طناب اویزن بود و اروم اروم به سمت پایین میومد..این چیه ...پرا تپش قلب گفتم...اهههههههه این چه وضعشه اروم بگیر دیگه...اون دختر خیلی زیباست ...چشمای سبز ...پوست برنز...ای بابااااا از این فکرا بیا بیرون و فقط به فکر برد باش...بلاخره اجراشون تموم شد ...از شانس عالیه من میزشون کنار میز ما بود ...ناخواسته هی بهش نگاه میکردم ...نمیدونم خودش فهمیده یا نه ..ولی میخوره بهش خیلی کوچیک تر از من باشه ...

ویو ا/ت =
امروز اولین اجرام بود و میتونست تایین کنه که به صورت رسمی میتونم تو گروه باشم یا نه ...گفتن اگه تو گرمی برنده شیم من عضو ثابت بلک پینک میشم ...میدونم قراره خیلی خیلی هیت بگیرم ..ولی نمیدونن من از زمان دبیوی بلک پینک کار اموز اونجام و چون سنم بالا بود هیچ گروهی قبولم نمیکردن ... پس اعضای بلک پینک بهم پیشنهاد دادن که بیام تو گروهشون ...بعد از سال ها بلاخره یه شانس بهم داده شد ...تو این اوضاع من احمقم دل باختم ...درسته یه سال ازم بزرگتره ...ولی دلمو باختم بهش...لی مینهو از گروه استری گیدز..وقتی داشتم اجرا میکردم دیدمش ...ذوقم برای اجرا بیشتر شد ...بعد از اجرا متوجه شدم میزمون هم کنار میز اونهاست ...اصلا از دور وقتی بهش فکر میکنم تپش قلب میگیرم ...یه نگاه های سنگینی رو خودم احساس میکنم ...ولی هی برمیگردم میدیدم کسی نیست ...فکر میکردم توهمی شدم ...تو افکارم غرق بودم که یهو برنده رو اعلام کردن..
مجری =و برنده ی گرمی امسال کسی نیست جزز...بلک پینکککک
ویو راوی =
برای ا/ت غیر قابل باور بود ..یعنی واقعا داشت به ارزوش نزدیک میشد ...واقعا برنده شدن ...بعد از مصاحبه و دریافت جایزه ...به سمت خوابگاهشون رفتن و دخترا کلی جشن گرفتن ...لیسا گفت به مناسبت برد توی گرمی یه کامبک خفن بدیم..هرکی رفت تو اتاقش و شروع کرد به نوشتن...جنی دونه دونه میرفت و متن هارو چک میکرد ...بلاخره وارد اتاق ا/ت شد و دید ا/ت خیلی تو فکره ..رفت کنارش و نشست...ولی ا/ت انقدر تو تصوراتش غرق بود که متوجه حضور جنی نشد ...
جنی=ا/ت...ا/تتتت
ا/ت = ج...جونم چی شده
جنی = به چی فکر میکنی
ا/ت = هی..هیچی داشتم به متن های اهنگ فکر میکردم ...
جنی = متن اهنگاتو بده ببینم//متن اهنگارو چک میکنه// چرا همش عاشقانست...ما گفتیم میخوایم اهنگا انگیزشی باشه ...نه عاشقانه ...ببین ا/ت ..من میدونم پای یکی در میونه ...میتونم حدس بزنم کیه ...ولی ازت میخوام که فعلا رو کامبک تمرکز کنی ...من خودم رابطت رو با لینو اوکی میکنم ...
ا/ت = ولی تو...چجوری ...
جنی = اونجوری که تو توی گرمی به لینو زل زده بودی هرکی از دور نگاهت میکرد میفهمید دل باختی ...البته...
ا/ت = البته چی...
جنی = تو حواست نبود ...ولی اقای لی هم کم کاری نمیکرد ...بهت قشنگ زل زده بود ...لی مینهو کم میخنده ..ولی وقتی بهت نگاه میکرد لبخند میزد..
ا/ت = /ذوق فراوان/
جنی = خب حالا نکش خودتو ..اگه قول بدی خوب کار کنی ..منم به قولم عمل میکنم..البته صداشو در نیار ...چون اگه بفهمن اخراج میشی من نمیخوام نیومده بری ..با چشمای خودم دیدم چقدر سختی کشیدی...
//جنی از اتاق خارج میشه و ا/ت رو با شعر هاش تنها میزاره//