«عشق نافرجام من»

«پارت ۱۳»

یونا:پسره پررو عوضیه بیشعور(با فریاد و عصبانیت)
جیسو:سسسسس آروم باش یونا همه دارن نگات میکنن
یونا:به جهنم دیگه نمیتونم تحمل کنممممم.


چند ساعت بعد توی خونه...


اوپا:به به یونا خانم چه خبر امتحان چطور بود خوب بوددد(با شرارت کامل)
یونا:اوپااااااااا هیچ وقت بخاطر حرف دیروزت نمیبخشمت(با بغض)
اوپا:چرا چیشده؟ (با خنده)
یونا:باباااااااااااا اوپا داره اذیتم میکنههههه.
÷: جونگ کوکککک کم خواهر کوچیکتو اذیت کن یکم خجالت بکش با ،۶ سال ازش بزرگتری.
اوپا:من که چیزی نگفتم. (و باز هم با خنده)

+:جونگ کوک رفت پیش یونا:
اوپا:راستشو بگو ببینم شاگرد چندم شدی؟؟؟
یونا:شاگرد دومممم😭😭😭حالا راحت شدیییییییییییی
اوپا:خیلی کنجکاوم بدونم شاگرد اول کی شده؟؟؟؟
یونا:اون ته یونگ بی فرهنگ بی ادب بی شعور
اوپا:اوهههه همونی که زده بودیششش
یونا:آرههههه
اوپا:مطمئنم خواسته حرصتو در بیاره تا بگه که ازت ناراحته
یونا:اوپااااااااا داغ دلمو تازه نکن دیگه تو چجور اوپایی هستی؟؟؟؟ (پاهاشو می کوبید زمین و گریه میکرد)

اوپا:خخخخخخخخخ حقته

یونا:بابااااااااااااااااا(خیلی بد جیغ میزد)
÷:جونگ کوک بیا اینور.
اوپا:چشم🤣🤣🤣
+:یونا رفت تو اتاقش و خودشو انداخت رو تخت.
یونا:تف تو این شانس من چی میشد شاگرد اول یکی دیگه باشههههه