وقتی بهت خیانت میکنه و...p2
#سناریو #استری_کیدز #فلیکس
•پرش زمانی به ۵ سال بعد•
دخترک با گریه به سمت مادرش اومد
÷مامان...هق...هق..
+چیشده عزیزم؟
-از روی سرسره...هق..افتادم
چشماتو به زانوی زخمی دخترت دادی
+آه عزیزم باید بیشتر مراقب باشی
به جای خالی کنارت روی صندلی اشاره کردی
+اینجا بشین برات ببندمش
جلوی دخترت زانو زدی و مشغول بستن زخمش بودی که صدای آشنایی از پشت سرت شنیدی
-هنوزم خوب بلدی زخمارو درمان کنی
همچنان پشتت به مرد بود و روی زانو هات نشسته بودی
-یادته هر شب کبودیا و زخمامو میبستی؟
با شنیدن صدای دخترت سرتو بلند کردی و ایستادی(همچنان پشت به مرد)
÷مامان این آقا کیه؟
+یه دوست خیلی قدیمی عزیزم
مرد خم شد و توی چشمای دخترک که مثل چشمای خودش کهکشانی رو درون خودش جا دادا بود نگاه کرد
-اسم شما چیه خانوم کوچولو؟
+فیونا(اسمی که با فلیکس براش انتخاب کرده بودین)
-اسمت خیلی قشنگه،
اسم منم فلیکسه،از آشناییت خوشبختم
دستشو دراز کرد و با دخترک دست داد
به سمت مرد برگشتی و نگاهت رو به دخترت دادی
+خب دیگه بریم خونه
÷ولی مامانینا میخوام بازی کنممم
+ولی امشب قرار بود باهم فیلم ببینم ها
چشمای دخترک برق زد
÷آخجونن،پس بریم
دست دخترتو گرفتی و بدون هیچ حرفی پشتتو به مرد کردی و راه افتادی که با شنیدن حرفی از سمتش ایستادی
-من متاسفم ات
سکوت کردی
-من اشتباه کردم و اون روز...
حرفشو قطع کردی
+این حرفا چیزی رو درست نمیکنه فلیکس
خنده تلخی کرد
-میدونم...ولی بزار به عنوان آخرین حرفم اینو بهت بگم ات..
حرفی نزدی و حرکت کردی
-من هنوزم عاشقتم
•پرش زمانی به ۵ سال بعد•
دخترک با گریه به سمت مادرش اومد
÷مامان...هق...هق..
+چیشده عزیزم؟
-از روی سرسره...هق..افتادم
چشماتو به زانوی زخمی دخترت دادی
+آه عزیزم باید بیشتر مراقب باشی
به جای خالی کنارت روی صندلی اشاره کردی
+اینجا بشین برات ببندمش
جلوی دخترت زانو زدی و مشغول بستن زخمش بودی که صدای آشنایی از پشت سرت شنیدی
-هنوزم خوب بلدی زخمارو درمان کنی
همچنان پشتت به مرد بود و روی زانو هات نشسته بودی
-یادته هر شب کبودیا و زخمامو میبستی؟
با شنیدن صدای دخترت سرتو بلند کردی و ایستادی(همچنان پشت به مرد)
÷مامان این آقا کیه؟
+یه دوست خیلی قدیمی عزیزم
مرد خم شد و توی چشمای دخترک که مثل چشمای خودش کهکشانی رو درون خودش جا دادا بود نگاه کرد
-اسم شما چیه خانوم کوچولو؟
+فیونا(اسمی که با فلیکس براش انتخاب کرده بودین)
-اسمت خیلی قشنگه،
اسم منم فلیکسه،از آشناییت خوشبختم
دستشو دراز کرد و با دخترک دست داد
به سمت مرد برگشتی و نگاهت رو به دخترت دادی
+خب دیگه بریم خونه
÷ولی مامانینا میخوام بازی کنممم
+ولی امشب قرار بود باهم فیلم ببینم ها
چشمای دخترک برق زد
÷آخجونن،پس بریم
دست دخترتو گرفتی و بدون هیچ حرفی پشتتو به مرد کردی و راه افتادی که با شنیدن حرفی از سمتش ایستادی
-من متاسفم ات
سکوت کردی
-من اشتباه کردم و اون روز...
حرفشو قطع کردی
+این حرفا چیزی رو درست نمیکنه فلیکس
خنده تلخی کرد
-میدونم...ولی بزار به عنوان آخرین حرفم اینو بهت بگم ات..
حرفی نزدی و حرکت کردی
-من هنوزم عاشقتم
۲۱.۶k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.