۲۵ مهرماه
٢٥ مهر، سالروز درگذشت شاعر نامیِ ایران «میرزا محمد فرخی یزدی» ملقب به «تاج الشعرا»، شاعر و روزنامهنگار ایرانیست...
به همین بهانه، شعری از وی که در یکی از آثار رادیویی برنامهی گلها به شهرت رسید، تقدیمتان میشود:
شب چو در بستم و مست از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهی غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم...
بخشی از گلهای تازه ٢٥
شعر: محمد فرخی یزدی
دکلمه: فیروزه امیرمعز
آواز: استاد محمدرضا شجریان
به همین بهانه، شعری از وی که در یکی از آثار رادیویی برنامهی گلها به شهرت رسید، تقدیمتان میشود:
شب چو در بستم و مست از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهی غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم...
بخشی از گلهای تازه ٢٥
شعر: محمد فرخی یزدی
دکلمه: فیروزه امیرمعز
آواز: استاد محمدرضا شجریان
۲.۴k
۲۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.