۱۸part
(ویو صبح ات)
از خواب بلند شدم تو بقل یکی بودم سرش تو گردنم بود یه لحظه ترسیدم که کاری کرده باشه
برگشتم که دیدم چشماش بازه
ات: ولم کن
ک: نمیخوام
ات: میزنمتااااا (غلط کردی )
ک اگه ولت کردم بزن
ات: کمکککککک ولم کننننن یکی کمکمممم کنه (داد)
ک: زور نزن کسی صداتو نمیشنوه
ات: جیغ
(ویو کوک )
خیلی جیغ و داد میزد منم روش خیمه زدم لبام گذاشتم به لباش که صداش توی دهنم خفه شد
بلند شدم
ات:چرا اینکارو کردی
ک:صدات رو مخ بود تنها راه برای ساکت کردند بود
ات: اگه ولم میکردی ساکت میشدم الانم از روم بلند شو دارم خفه میشم
از روش بلند شدم یه لحظه احساس کردم دوستش دارم چشام برق میزد طمع لباش صورتش همه چیز بی نظیر بود دلم میخواست مال خودم کنمش اما نمیشد چون قراردادی ازدواج کردیم تو همین فکرا بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد رفتم تو بالکن
ویو تماس
ناشناس : الو کوک سریع خودتو برسون مقر
ک: چی شده
ناشناس بهمون حمله کردن
ک: میرسونم خودمو
سریع رفتم که دیدم ات داره نگام میکنه
ات:چی شده
ک:هیچی
ات هنوز نمیدونه که من مافیام نباید هم بدونه چون باباش گفت بهش نگم
سریع لباس پوشیدم اسلحه ام رو از تو کشو توری که ات نفهمه برداشم گذاشتم تو جیب پشتم
که یهو ….
اینم از این پارت 😘
بچه ها شب به احتمال زیاد پارت بعدی رو میزارم اگه نزاشتم فردا براتون میزارم خوشگلا 🙂☺️☺️
از خواب بلند شدم تو بقل یکی بودم سرش تو گردنم بود یه لحظه ترسیدم که کاری کرده باشه
برگشتم که دیدم چشماش بازه
ات: ولم کن
ک: نمیخوام
ات: میزنمتااااا (غلط کردی )
ک اگه ولت کردم بزن
ات: کمکککککک ولم کننننن یکی کمکمممم کنه (داد)
ک: زور نزن کسی صداتو نمیشنوه
ات: جیغ
(ویو کوک )
خیلی جیغ و داد میزد منم روش خیمه زدم لبام گذاشتم به لباش که صداش توی دهنم خفه شد
بلند شدم
ات:چرا اینکارو کردی
ک:صدات رو مخ بود تنها راه برای ساکت کردند بود
ات: اگه ولم میکردی ساکت میشدم الانم از روم بلند شو دارم خفه میشم
از روش بلند شدم یه لحظه احساس کردم دوستش دارم چشام برق میزد طمع لباش صورتش همه چیز بی نظیر بود دلم میخواست مال خودم کنمش اما نمیشد چون قراردادی ازدواج کردیم تو همین فکرا بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد رفتم تو بالکن
ویو تماس
ناشناس : الو کوک سریع خودتو برسون مقر
ک: چی شده
ناشناس بهمون حمله کردن
ک: میرسونم خودمو
سریع رفتم که دیدم ات داره نگام میکنه
ات:چی شده
ک:هیچی
ات هنوز نمیدونه که من مافیام نباید هم بدونه چون باباش گفت بهش نگم
سریع لباس پوشیدم اسلحه ام رو از تو کشو توری که ات نفهمه برداشم گذاشتم تو جیب پشتم
که یهو ….
اینم از این پارت 😘
بچه ها شب به احتمال زیاد پارت بعدی رو میزارم اگه نزاشتم فردا براتون میزارم خوشگلا 🙂☺️☺️
- ۳.۰k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط