دوپارتی کوکو پارت دوم
ویو کوکو
داشتم نگاهش میکردم که یهو با صدای یکی از پیشخدمت ها به خودم اومدم یه قهوه آمریکانو ساده سفارش دادم
چقدر رفتاراش قشنگه
ویو ا\ت
یه سفارش قهوه ی آمریکانو بهم دادن که ببرم برای میز ۴ سفارشو دادم و برگشتم دارم از خستگی میمیرمممم دیشب نخوابیدممم
پرش به فردا صبح مدرسه(کوکو قهوش رو خورد یکم ا\ت رو دید زد و رفت)
همچنان ویو ا\ت
وارد مدرسه که شدم نگاه های سنگین پسرا رو احساس کردم وای خدا چرا دامنای ما باید انقدر کوتاه باشه
بند کفشم باز شد دولا شدم که بند کفشمو ببندم که احساس کردم کوکو سان پشت سرم وایساده
ویو کوکو
چرا لباسش انقدررر کوتاهه هعی میرم از کلوپ خیاطی دامن بگیرم نمیشه با این دامن همینطوری راه بره
چند مین بعد
داشتم میرفتم پیشش که دیدم کاملا دولا شده از اون ور چند تا پسر هیز داشتن نگاهش میکردم
از زبون ادمین(خودم)
کوکو دستای ا\ت رو میگیره و میبره رختکن و..
کوکو:هوی دامنتو دربیار
ا\ت: چیییییییییییییی؟؟
کوکو: همین که شنیدی
ا\ت: ولی آخه
کوکو: چطوری مشکلی نداری اون همه پسر هیز ببیننت بعد با من مشکل داری*داد*
ا\ت: چشم*با بغض*
*ا\ت دامنشو عوض میکنه*
کوکو:هوی ا\ت
ا\ت: بله کوکو سان*تمام حرفای ا\ت با ناراحتیه*
کوک میره دم گوش ا\ت: نظرت چیه دوست دخترم بشی؟
ا\ت: بلهههههههه!!
کوکو: همین که شنیدی دیگه نیازی نیست شبانه روز کار کنی
ا\ت:
ادمین: دوستان جواب ا\ت با شما
میدونم دوپارتی خیلیییییی بدی بود ببخشید😔
...نظر بدید لطفا دوپارتیه بعدی هنتای چیفویو عه
داشتم نگاهش میکردم که یهو با صدای یکی از پیشخدمت ها به خودم اومدم یه قهوه آمریکانو ساده سفارش دادم
چقدر رفتاراش قشنگه
ویو ا\ت
یه سفارش قهوه ی آمریکانو بهم دادن که ببرم برای میز ۴ سفارشو دادم و برگشتم دارم از خستگی میمیرمممم دیشب نخوابیدممم
پرش به فردا صبح مدرسه(کوکو قهوش رو خورد یکم ا\ت رو دید زد و رفت)
همچنان ویو ا\ت
وارد مدرسه که شدم نگاه های سنگین پسرا رو احساس کردم وای خدا چرا دامنای ما باید انقدر کوتاه باشه
بند کفشم باز شد دولا شدم که بند کفشمو ببندم که احساس کردم کوکو سان پشت سرم وایساده
ویو کوکو
چرا لباسش انقدررر کوتاهه هعی میرم از کلوپ خیاطی دامن بگیرم نمیشه با این دامن همینطوری راه بره
چند مین بعد
داشتم میرفتم پیشش که دیدم کاملا دولا شده از اون ور چند تا پسر هیز داشتن نگاهش میکردم
از زبون ادمین(خودم)
کوکو دستای ا\ت رو میگیره و میبره رختکن و..
کوکو:هوی دامنتو دربیار
ا\ت: چیییییییییییییی؟؟
کوکو: همین که شنیدی
ا\ت: ولی آخه
کوکو: چطوری مشکلی نداری اون همه پسر هیز ببیننت بعد با من مشکل داری*داد*
ا\ت: چشم*با بغض*
*ا\ت دامنشو عوض میکنه*
کوکو:هوی ا\ت
ا\ت: بله کوکو سان*تمام حرفای ا\ت با ناراحتیه*
کوک میره دم گوش ا\ت: نظرت چیه دوست دخترم بشی؟
ا\ت: بلهههههههه!!
کوکو: همین که شنیدی دیگه نیازی نیست شبانه روز کار کنی
ا\ت:
ادمین: دوستان جواب ا\ت با شما
میدونم دوپارتی خیلیییییی بدی بود ببخشید😔
...نظر بدید لطفا دوپارتیه بعدی هنتای چیفویو عه
۴.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.