ادامه پارت ششم برف سیاه🖤
با هم از مدرسه خارج شدید. یه زره راه رفتید تا رسیدید به همون پل. جونگکوک رو به روت وایساد و گفت: خب بگو میشنوم. تو:امم.. من. جونگکوک: راحت باش بگو. تو: باشه ... تو.. جونگکوک:نمیخوای بگی؟ تو:چرا چرا میگم. جونگکوک:خب پس بگو. تو : تو... تو یه... فرشته.. فرشته مرگی!
اینبار دیگه شرایط داره 🤸🏻♀️
5نظر
10لایک
چون اولین شرایطه کم گفتم😂
اینبار دیگه شرایط داره 🤸🏻♀️
5نظر
10لایک
چون اولین شرایطه کم گفتم😂
۱۱.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.