بازیکن پارت ۴ « ویرایش شده »
۷ ساعت بعد
مکان : فرودگاه یوکوهاما
از زبان آی
بلاخره رسیدم یوکوهاما کالا این میا چان کجاست ؟
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو گوشیم زنگ خورد نیکولای بهم زنگ زده بود
مکالمه
نیکولای : موشی موشی آی چان
آی : موشی موشی نیکولای
نیکولای : رسیدی یوکوهاما ؟
آی : آره رسیدم
الیس : آجی جونممممممم
آی : * خنده * چی شده آجی کوچولو ؟
الیس : مراقب خودت باشششش
آی : مراقبم آجی کوچولو * خنده *
آی : من باید برم فعلاً
نیکولای : خدافظ آی چان
الیس : خدافظ آجی جونممممممم
پایان مکالمه
داشتم گوشیم رو میزاشتم تو کیفم که صدای یه نفر توجه ام رو جلب کرد
* : بازیکن ؟
روم رو سمتش برگشتم و گفتم.
من : خودمم و شما؟
* : میا چان هستم 😁
من : ...............
میا : وایسا ببینم از چیزی که فکر می کردم جثه ی کوچکی داری !
من : ..........................
میخواستم جوابش رو بدم که......
ادامه در پارت بعدی 😁
در خماری بمونیدددددد
مکان : فرودگاه یوکوهاما
از زبان آی
بلاخره رسیدم یوکوهاما کالا این میا چان کجاست ؟
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو گوشیم زنگ خورد نیکولای بهم زنگ زده بود
مکالمه
نیکولای : موشی موشی آی چان
آی : موشی موشی نیکولای
نیکولای : رسیدی یوکوهاما ؟
آی : آره رسیدم
الیس : آجی جونممممممم
آی : * خنده * چی شده آجی کوچولو ؟
الیس : مراقب خودت باشششش
آی : مراقبم آجی کوچولو * خنده *
آی : من باید برم فعلاً
نیکولای : خدافظ آی چان
الیس : خدافظ آجی جونممممممم
پایان مکالمه
داشتم گوشیم رو میزاشتم تو کیفم که صدای یه نفر توجه ام رو جلب کرد
* : بازیکن ؟
روم رو سمتش برگشتم و گفتم.
من : خودمم و شما؟
* : میا چان هستم 😁
من : ...............
میا : وایسا ببینم از چیزی که فکر می کردم جثه ی کوچکی داری !
من : ..........................
میخواستم جوابش رو بدم که......
ادامه در پارت بعدی 😁
در خماری بمونیدددددد
۵۱۲
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.