عاشقانه
بغض دارم مثل «داش آکل» که برقِ چَشمِ یک دختر به بادش داده باشد
مثل «فرمانی» که نارو خوردن از «قیصر» به بادش داده باشد
بغض دارم؛ بغض، چون مردی که بی رحمانه ترکش کرده باشند
بدتر از آن، مثلِ فرزندی که یک مادر به بادش داده باشد
بغض دارم؛ بغض از تصویر دنیایی که بی تو جای من نیست
بغض دارم؛ مثل یک «باور» که یک «یاور» به بادش داده باشد
مثل «دارا» یی که «اسکندر» ذلیلش کرده باشد درد دارد
مثل «فرمانی» که نارو خوردن از «قیصر» به بادش داده باشد
بغض دارم؛ بغض، چون مردی که بی رحمانه ترکش کرده باشند
بدتر از آن، مثلِ فرزندی که یک مادر به بادش داده باشد
بغض دارم؛ بغض از تصویر دنیایی که بی تو جای من نیست
بغض دارم؛ مثل یک «باور» که یک «یاور» به بادش داده باشد
مثل «دارا» یی که «اسکندر» ذلیلش کرده باشد درد دارد
۱۵۹.۸k
۲۱ مهر ۱۴۰۱