پارت ۲

ویو ا.ت ..باورم نمیشه کسی که خیلی دوسش داشتم الان شده بزرگترین دشمنم ومدام اذیتم می‌کنه بعد میگه من اون کارو نکردم سئوجون چرا همچین آدمی‌ شدی چی شد که انقدر ازم متنفر شدی
سال پیش
معلم: خب ا.ت بیا این مسئله رو حل کن
+چی من چرا من آخه
معلم:زوددد بیاا
+هووف باشه
در رینگ(زنگ مدرسه🤣)
+آخجوننن
معلم:خوشحال نباش بعدن حلش میکنی
+آی امید وارم یادش بره
/میسو تو ا.تو ببر بیرون باشه
علامت میسو؛
؛باشه بسبرش به من😉
؛عاه ا.ت بیا بریم قهوه بخوریم
+باشه بریم
ویو ا.ت:
بچه ها چرا امروز یجورین چی دارن بهم میگن حالا هم میسو اومد گفت بیا بریم قهوه بخوریم یعنی چی شده ؟
/خب این بادکنک‌ها رو هم اینجا بزن
عالیه امیدوارم سوپرایز بشه
«بازهم ویو ا.ت»
قهوه مونو خوردیمو وارد کلاس شدیم یهو دیدم کلاس تزیین شده بود بچه ها دست زدن و گفتن تولدت مبارک
آها حالا یادم اومد امروز تولدمه خیلی خوشحال شدم
آنقدر درگیر بدبختیام بودم ک تولدم یادم رفته بود
+وای خیلی ممنون بچه ها
؛باید از سئوجون تشکر کنی فکر اون بود که سوپرایزت کنیم
دوست.پسرت خیلی به فکرته
پریدم بغل سئوجونو گونه شو بو..سیدم