پارت ۵۲ ازدواج اجباری
پارت ۵۲ ازدواج اجباری
ویو ا/ت
هیونجین کلی باهام حرف زد تا متوجه بشم خودم مهتر از کارای شوگا هستم و کلا دوباره منو ادم سابق کرد و گفت امد گفت تو رو دوست ندارم برات مهم نباشه منم همین تصمیم رو گرفتم چون هر موقع دلمو به شوگا میسپارم میشکنش
& فهمیدی
- ارع داداش
& خوبع
- ببا امروز با انایتا بریم خرید برا فردا و منو انایتا بریم آرایشگاه
& واییییییییی باشه
- افرینزنگ میزنم انایتا
& باشه
مکالمهی ا/ت و انایتا
- سلام بر کره خرم
@ سلام مشنگ چخبرا
- خبرا که زیاده ولی. باید ببینمت
@ اوکی
- ساعت ۴ اماده باش بریم خرید بعد بریم آرایشگاه
@ چرا ؟
- مگه مهمونی جؤنا دعوت نشدی
@ اوووو اره یادم رفت
- پس ببند
@ چشم
ـ اماده باش با هیونجین میام
@ باشه گوهم زنگ بزن
ـ باشه
@ بای عن قشنگم
- بای سگ هارم
& چی گفت
- میاد
& اوکی
- اره دیگه
& میگم
- بله
& نمیشه بری به مامان بابا بگی من با انایتا رلم
- اون با من سر موقعش
& باشه
- خوب میرم لباس ور دارم بریم برون
& اوکی
ادمینتون: ا/ت رفت اتاقش به لباس پوشید و یه میکاپ کرد ( عکس میزارم ) هیونجین هم لباس پوشید و ساعت 3:۴۰ دقیقه بود اونا هم حرکت کردن سمت خونه انایتا
و انایتا رو گرفتن توی راه کل قضیه رو برای انایتا تعریف میکنن و میرن پاساژ
شرط پارت بعد
35:« لایک ❤️
ویو ا/ت
هیونجین کلی باهام حرف زد تا متوجه بشم خودم مهتر از کارای شوگا هستم و کلا دوباره منو ادم سابق کرد و گفت امد گفت تو رو دوست ندارم برات مهم نباشه منم همین تصمیم رو گرفتم چون هر موقع دلمو به شوگا میسپارم میشکنش
& فهمیدی
- ارع داداش
& خوبع
- ببا امروز با انایتا بریم خرید برا فردا و منو انایتا بریم آرایشگاه
& واییییییییی باشه
- افرینزنگ میزنم انایتا
& باشه
مکالمهی ا/ت و انایتا
- سلام بر کره خرم
@ سلام مشنگ چخبرا
- خبرا که زیاده ولی. باید ببینمت
@ اوکی
- ساعت ۴ اماده باش بریم خرید بعد بریم آرایشگاه
@ چرا ؟
- مگه مهمونی جؤنا دعوت نشدی
@ اوووو اره یادم رفت
- پس ببند
@ چشم
ـ اماده باش با هیونجین میام
@ باشه گوهم زنگ بزن
ـ باشه
@ بای عن قشنگم
- بای سگ هارم
& چی گفت
- میاد
& اوکی
- اره دیگه
& میگم
- بله
& نمیشه بری به مامان بابا بگی من با انایتا رلم
- اون با من سر موقعش
& باشه
- خوب میرم لباس ور دارم بریم برون
& اوکی
ادمینتون: ا/ت رفت اتاقش به لباس پوشید و یه میکاپ کرد ( عکس میزارم ) هیونجین هم لباس پوشید و ساعت 3:۴۰ دقیقه بود اونا هم حرکت کردن سمت خونه انایتا
و انایتا رو گرفتن توی راه کل قضیه رو برای انایتا تعریف میکنن و میرن پاساژ
شرط پارت بعد
35:« لایک ❤️
۱۳.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.