جلوی آیینه دختری رنگ پریده با موهای ژولیده
جلوی آیینه دختری رنگ پریده با موهای ژولیده
با لباسی معمولی ظاهر میشود
دست بر روی گونه اش میگزارد به عمق چشمانش خیره میشود هرچه نگاه میکند جز سرما چیزی نمیبیند
صدای ویبره گوشی باعث میشود دل بکند از چشمان قهوه ایی اش
پیام از طرف فردی است که نامش [ زندگیه دوباره ] سیو شده!
متن داخل پیام خبر میدهد که زندگیه دوباره اش نزدیک به محلشان میشود هر دقیقه فاصله کمتر هر ثانیه برق چشمان یخ زده دخترک بیشتر
به جلوی آیینه باز میگردد روحی میدهد به صورتش و در پارک همیشگی منتظر زندگیه دوباره اش میشود
هرچه آن پسر نزدیک تر لبخند دخترک تبدیل به خنده و در نهایت رسیدنش قهقهه...
گاهی کسانی میایند روح میدهند به تن بی جان خیلی ها برق میدهند به چشمان یخی و عشق میدهند به دلی بی رحم قدرشان را بدانید...
با لباسی معمولی ظاهر میشود
دست بر روی گونه اش میگزارد به عمق چشمانش خیره میشود هرچه نگاه میکند جز سرما چیزی نمیبیند
صدای ویبره گوشی باعث میشود دل بکند از چشمان قهوه ایی اش
پیام از طرف فردی است که نامش [ زندگیه دوباره ] سیو شده!
متن داخل پیام خبر میدهد که زندگیه دوباره اش نزدیک به محلشان میشود هر دقیقه فاصله کمتر هر ثانیه برق چشمان یخ زده دخترک بیشتر
به جلوی آیینه باز میگردد روحی میدهد به صورتش و در پارک همیشگی منتظر زندگیه دوباره اش میشود
هرچه آن پسر نزدیک تر لبخند دخترک تبدیل به خنده و در نهایت رسیدنش قهقهه...
گاهی کسانی میایند روح میدهند به تن بی جان خیلی ها برق میدهند به چشمان یخی و عشق میدهند به دلی بی رحم قدرشان را بدانید...
۱.۶k
۰۶ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.