عاشقانه
وساطتے ڪن و زلفت بگو بخواندم اے دوست!
به نیمجرعه نسیم، این نسیم بے تو حرامم!
به راه قافلههاے نسیمْ چلّه نشستم
مگر شمیمے از آن پیرهن رسد به مشامم
شرابخانهے حیرانیِ همیشه! الا تو!
نشد ڪه بے تو ڪسے بشڪند خمار مدامم
هنوز اگر تو و خورشید و گل به صف بنشینید
بهجز تو دل نگراید بهسوے هیچڪدامم
هنوز اگر تو بیایے دوباره میشوم آغاز
اگرچه خستهتر از آفتابْ بر لب بامام
به نیمجرعه نسیم، این نسیم بے تو حرامم!
به راه قافلههاے نسیمْ چلّه نشستم
مگر شمیمے از آن پیرهن رسد به مشامم
شرابخانهے حیرانیِ همیشه! الا تو!
نشد ڪه بے تو ڪسے بشڪند خمار مدامم
هنوز اگر تو و خورشید و گل به صف بنشینید
بهجز تو دل نگراید بهسوے هیچڪدامم
هنوز اگر تو بیایے دوباره میشوم آغاز
اگرچه خستهتر از آفتابْ بر لب بامام
۸.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۱